سارهساره، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

برای ساره ی گلم

سفر کربلا

سلام عزیز دلم تا دقایقی دیگه باید آماده بشیم و بریم فرودگاه برای پرواز به سمت کربلا امسال اولین همراهی تو در این سفر زیارتی با ماست و دومین سفر کربلای من و بابایی با هم انشاءالله بعد از برگشتمون برات مفصل مینویسم دوستت دارم ساعت 3 و 39 دقیقه شب 1 مهر که ساعت 6 صبح ساعت پروازمون هست ...
1 مهر 1395

تولدت مبارک عزیزم

سلام عزیزم این پست رو دارم ساعت 3 و 30 دقیقه ی نیمه شب اونم عجله ای برات میگذارم عزیز دلم تولدت مبارک 3 ساله شدی   و امسال دوباره متولد می شوی و شمع ها ، که سهم توست از زندگی و ستاره هائی که به میهمانی آمده اند و شکوفه هائی که دوباره خواهند شکفت و عطری که نصیب پروانه هاست و تو سهم من از تمام زندگی تولدت مبارک   انشاءالله که هر سالی که میگذره برات بهترین سال باشه و غم نبینی امسال هم با حضور بچه های فامیل برات یه جشن تولد گرفتیم. خیلی خوش گذشت   انشاءالله در پست های بعدی برات عکسهای جشن تولدت رو میگذارم ...
31 شهريور 1395

روز دختر و دهه ی کرامت مبارک عزیزم

سلام عزیزمممممممممممممممممممممممممممممم روزت مبارک پنجشنبه ی گذشته تولد حضرت معصومه(ع) و روز دختر بود و ما همچنان در دهه ی کرامت هستیم. یکشنبه ی آینده هم روز تولد امام رضا(ع) هست و به قمری سالگرد تولد شما خیلی دوستت دارم عزیز دلمممممممممممممممممممممممممممممممممم   اینم عکسای شما در روز دختر لباسی که پوشیدی هدیه ی مامانی هست به شما (کادوی روز دخترت) اینم عکس شما در حال بازی با بازی ماهیگیری که بابا برات خریده برای روز دختر   ...
19 مرداد 1395

تقدیم به همه ی دختران

فلانی پسر زاست..... اولین فرزندش پسر است پسر پسرقند عسل فلانی زایمان کرد....شکم اولش است؟....دختر؟....وای دختر؟‌ وهیچ کس ندانست دختری که دیگران برای ورودش به این دنیا از واژه ی(وای)استفاده کردند یار و یاور مادر است,اولین خمیدگی کمر پدر به چشم دختر می آید,دختر غم خوار برادر است,دختر چین و چروک های اطراف چشم مادر را از بر کرده مادر امروز یک چین,بر گوشه ی چشمان معصومت اضافه شده است ترس از جدایی از پدر,دوری از مادر,غم برادر وجود یک دختر را هزاران بار میلرزاند دختر بودن کار دشواریست ,اینک درک میکنی چرا برای اولین بار برای وجود پر مهرت(وای)گفتند چون همه می دانند که ای(وای)تحمل این همه غصه برای تو کمی بزر...
19 مرداد 1395

34 ماه و نه روزگیت مبارک

سلام عزیز دلم چند روزی هست که میخواستم بیام و سی و چهار ماهگیت رو تبریک بگم اما دکمه ی پاور مانیتورم خراب شده و همینطور روشن و خاموش میشه و نتونستم بیام و برات بنویسم.   عزیزکم: روزها از پی هم میگذرند و تو روز بهروز بزرگتر و شیرین تر از قبل میشوی و البته باهوشتر و پرتحرک تر. این دو سال و 10 ماه چقدر زود گذشت با همه ی خوشی ها و ناخوشی هایش با لبخندها و اشک هایی که پابه پای تو و در کنار تو و برای تو گذشت و خداراشکر که به خوبی گذشت. از خدا می خواهم نعمت سلامتی را هیچوقت از تو نگیرد و همیشه و در همه ی لحظات زندگیت در کنارت و پشتیبانت باشد.   خوب حالا بریم سراغ این یک ماهی که گذ...
3 مرداد 1395

33 ماهگیت مبارک عزیزم

سلام عزیز دلم 33 ماهگیت با 4 روز تأخیر مبارک باشه انشاءالله 3 ماه دیگه مونده تا به 3 سالگیت برسی و من امسال برنامه ی ویژه ای برای تولدت دارم البته انشاءالله که مشکلی پیش نیاد و همه چیز به خوبی و خوشی بگذره.   عزیزم: این روزها هر روز بیشتر از قبل به شیرین زبونیهات اضافه میشه اگه میبینی خیلی برات نمی نویسم به خاطر اینه که از بس شیرین زبونیها و کارات زیاده خیلی هاش رو وقتی میخوام ثبت کنم یادم نیست.   اینا نمونه ای از اونهاست: یه روز با بابا نشسته بودی تلویزیون می دیدی بابا گفت ساره امام رضا رو، تو هم گفتی ما هم انشاءالله دوباره میریم امام رضا اینقدر ...
29 خرداد 1395

عروسی خاله راضی

سلام عزیز دلم امروز 28 خردادماهه و بیشتر از دو هفته هست که عروسی خاله راضی شده سه شنبه 11 خردادماه عروسی خاله راضی بود و خداروشکر به خوبی و خوشی گذشت. چند روزه که میخواستم بیام و این پست رو بگذارم اما انگار توی این ماه مبارک رمضان حال هیچ کاری رو ندارم   شما که از چند روز قبل از عروسی تا بعد از عروسی کلی خوشحال بودی و همش میگفنی عروسی داریم هولولو و دست میزدی و میخندیدی. شب عروسی هم لباس عروس قشنگت رو که برات خریده بودم پوشیدی (لباسی که هر روز میرفتی سر کمدت و میگفتی لباس عروسیمو بپوشم بماند که هنوز هم این کار رو میکنی و خیلی وقتا لباست رو میپوشی و کلی میچرخی و میگی لباس عروسیمو پوشیدم ) ...
28 خرداد 1395

عکسهای جشن مامانینا

ساره و بچه های همکلاسیهای مامانی اینم کیک جشن ما بچه ها دور میز پذیرایی منتظر برای خوردن ژله ها (ژله، شربت و کیک بود پذیرایی مختصر ما) روز جشن ما تا تونستید شما یچه ها حسابی شیطنت کردین ...
27 خرداد 1395

عکسهای مشهد ساره جون

ساره در فرودگاه منتظر اعلام پرواز میخواستم ازت عکس بگیرم در چشمات رو میگرفتی و میخندیدی و میگفتی عکس نگیر ساره و بابایی در رواق دارالحجه ساره و بابایی در صحن انقلاب بعد از برگشتن از مشهد رفتیم حمام و بعدش شما رفتی کنار گل ایستادی و گفتی مامانی ازم عکس بگیر (تازگیها خیلی عکس گرفتن رو دوست داری) اینم عکس آتلیه ای شما که دو ساعت مونده به پروازمون رفتیم ازت گرفتیم. ...
27 خرداد 1395