سارهساره، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

برای ساره ی گلم

یه دورهمی دوستانه ی کوچولو😊

عزیزکم سلام چهارشنبه (۱۱ تیرماه) بعدازظهر به پیشنهاد مامان یکی از دوستان کلاس اولت یه کم رفتیم پارک تا هم شما بچه ها همدیگه رو ببینید و هم یه کم از خونه بیاین بیرون و حوصله تون بیاد سر جاش😉 ساعت ۷ ربع کم رفتیم و ۸ و ربع اومدیم خونه. خیلی به شما خوش گذشت و حسابی با دوستات بازی کردی😘 انشاالله که همیشه خوش باشید و به گردش و تفریح گلم😘😊😍 به ترتیب از راست به چپ: فاطمه سادات، ساره، ستایش و نیایش😍   ...
14 تير 1399

دخترکم روزت مبارک 😊

عزیز دلم سلام دخترکم روزت مبارک البته با چند روز تاخیر.😙 البته تاخیر فقط در گذاشتن پست توی وبلاگ هست وگرنه جشن و تبریک و هدیه به موقع خودش انجام شد.😉 عزیز دلم سه شنبه ی هفته ی پیش یعنی سوم تیرماه روز ولادت حضرت معصومه(س) و روز دختر بود.😘 به همین مناسبت با خاله مریم و خاله راضی و عمه زهرا براتن جشن گرفتیم (البته دو تا جشن در یک روز) البته جشن که نه، بیشتر میشه گفت دور همی و تبریک. دو تا کیک پختیم یکی برای شما دخترها (ساره و نجمه سادات و حسنا) و یکی برای تولد بچه ها (امیرعباس و حسنا)🎂 و برای شام هم پیتزا درست کردیم و خوردیم.🍕 خیلی خوش گذشت البته بماند که پخت کیک و پیتزا و تزئینات با اعمال شافه انجام شد 😁 آخه هر کدوممون یه بچه کوچیک داشتیم که ...
8 تير 1399

جمعه 9 خردادماه مزرعه ی پدری

روز جمعه بلاخره رفتیم مزرعه ی پدری که بابا و عموها دوباره در حال اباد کردن اون هستند و توش ذرت کاشتند. ما هم با عمه زهرا و زنعموها (جواد و محمود) رفتیم تا هم انها تنها نباشند و هم ما تفریحی کرده باشیم. روز خوبی بود. شما هم حسابی با عرفان بازی کردی و خوش گذراندی. انشاالله که همیشه شاد باشی.   ...
14 خرداد 1399

روزهایی که گذشت

دست و دلم به نوشتن نمی رود. انگار هنوز هم روحم آزرده است. خسته ام. خیلی حرفها برای گفتن دارم اما ... چقدر روزها زود می گذرند... چند تا پستی که باید برات می گذاشتم الان همش رو توی یک پست برات می گذارم. منو ببخش عزیزم، حال روحی خوبی ندارم. • شکوفاشدن استعداد ساره با کرونا(حباب)😁 25 فروردین 99 در این روزهای کرونایی شما حسابی استعدادت شکوفا شده و با دست هایت حباب هایی می سازی که من خودم اصلا نمی توانم این کار رو بکنم🙄 • ازدواج ساجده 4 اردیبهشت 99 دو روز قبل از شروع ماه مبارک رمضان یعنی شب جمعه 4 اردیبهشت ماه بلاخره ساجده و اقامحسن تصمیم گرفتند که با یه مراسم ساده برن سر خونه و زندگیشون. ...
12 خرداد 1399

💗مولای من میلادت مبارک💗

در تقويم انتظار، همه فصل ها از عطر بهاري مهدي (عج) متبرک است.  بهار، همه طراوتش را مديون يک گل است: گل زيباي نرگس.  اگر سختي زمستان غيبت نبود، شوق آمدن بهار عدالت معنا نداشت.   بهترين هديه اي که مي توان براي گلدان شکسته قلب منتظران خريد، يک شاخه گل نرگس است.  جمعه ها کافي نيست، هر روز سهمي را به امام زمان(عج) اختصاص بدهيم.  منتظران واقعي به اشک و آه و دعا اکتفا نمي کنند.  نيمه هاي شعبان مي آيند و مي روند، حيف است اگر فقط با نقل و مشکلات و شيريني برگزارش کنيم.  (هرچند که امسال همان جشن و سرور همگانی و بودن در جمع عاشقان ظهور را هم نداشتیم!!!!!) کم لطفي مهمان است بر سرِ سفره بنشين...
27 فروردين 1399

نوروز و سیزده بدر ۹۹😉

نوروز امسال هم گذشت. نوروزی که چند عید رو در دل خودش داشت و ما نتونستیم این عیدها رو با هم جشن بگیریم. تولد امام حسین(ع)، حضرت عباس(ع) و امام سجاد(ع)😍 ببخش آقاجان که نتوانستیم براتون جشن بگیریم ولی توی قرنطینه ی خانگی دونات و نان خامه ای پختیم و با هم یه جشن کوچولو گرفتیم.😊 انشاالله سال آینده جبران خواهیم کرد. ایام عید امسال همه را در خانه بودیم. از شب دوم عید که خانوم جون و آقاجون رو دیدیم دیگه ندیدیم و دلمون براشون یه ذره شده اما خوب به خاطر خودشونه که نمی ریم خونه شون آخه خیلی نگرانشون که مبادا خدای ناکرده ناقل باشیم و اونا این ویروس لعنتی رو بگیرن.😣 واقعا حوصله مون سر رفته. از روز هشتم عید آموزش شما دوباره از سر گ...
15 فروردين 1399

نوروز۹۹، ۶سال و ۶ماه و ۶ روزگی ساره جون و عید مبعث مبارک 😊

نوروز امسال هم در حال سپری شدن است. به سرعت برق و باد امروز ششمین روز از فروردین ماه سال ۱۳۹۹ هست. و چه نوروز متفاوتی داشتیم از سال های قبل🤔 به خاطر مهمان ناخوانده ای که داریم: ویروس کرونا😐 و به اجبار. باید در خانه بمانیم تا زنجیره ی این ویروس قطع شود🙄 نوروزی غریب با ماه رجبی غریبتر از آن. نوروز امسال هفت سین ساده ای چیدیم و در کنار عمه و بابات چی سال را تحویل کردیم😊 امسال امیرعباس هم در کنار ما بود و اولین عید نوروز را تجربه می کرد.😊 دیگر نه از دید و بازدید خبری هست و نه ... البته شما لباس نو پوشیدید و در کنار هم عکس گرفتیم و خوش گذراندیم.😉 ظهر هم به صحرای عمه فاطمه اینا رفتیم و تا شب آنجا بودیم. امسال اولین رو...
6 فروردين 1399

آخرین پست سال ۱۳۹۸

دخترکم این آخرین پپست من در سال ۹۸ هست. ساعت های پایانی سال ۹۸ هم در حال سپری شدن است. امسال هم گذشت با تمام خوبی ها و بدی هایش. ۱۷ اردیبهشت این سال خدا حسنای عزیز ( دختر خاله راضی) را به ما هدیه داد و ۲۶ خرداد ماه امیرعباس جان به جمع سه نفری خانواده ی ما پیوست و ۴ نفره شدیم. تابستان به خوبی در حال سپری شدن بود که ناگهان حال زندایی عاطفه بد شد و در عرض دو سه ماه حالش روزبه روز بدتر از قبل شد و غده ی توی رحمش به همه جا رخنه کرده بود و دکترها متوجه نشده بودند😣 ۲۰ آبان ماه عمو احمد از میان ما رفت. ۲۲ آذرماه زندایی به کما رفت و هنوز هم در همین وضعیته. ۱۳ دی ماه سردار دلها حاج قاسم سلیمانی آسمانی شد و دلمان هزار تکه شد....
29 اسفند 1398