سارهساره، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

برای ساره ی گلم

موهات کوتاه شد!

سلام عزیز دلم الان شما لالا کردی و منم از فرصت استفاده کردم و اومدم تا برات بنویسم:   چهارشنبه ی هفته ی گذشته با دایی سیدعلی و زندایی و فاطمه سادات و محمدجواد و شما رفتیم پیرایش کودکان تا موهای تو و محمدجواد رو کوتاه کنیم   اینقدر شلوغ بود که نگو، کلی نی نی کوچولو مثل شما آورده بودن تا موهاشون رو کوتاه کنند اکثر بچه ها هم تا روی صندلی می نشستند واسه کوتاهی میزدند زیر گریه و کلی جیغ میزدند و اشک میریختند تا موهاشون کوتاه بشه بعد که بلند میشدن صورتاشون و چشمای کوچولوشون قرمز شده بود اما موهاشون خوشمل   اول موهای محمدجواد رو کوتاه کردن اونم با کلی جیغ و گریه که کرد جالب بود حت...
24 اسفند 1393

چند تا خبر!

اول: مامانجون و باباحجی و عمه زهرا شنبه رفتن کربلا و فردا هم انشاءالله از سفر برمیگردن   این چندروزی که نبودن خیلی برامون سخت بود مخصوصاً برای شما الهی فدات بشم میبردمت پایین میگشتی دنبال عمه اینا و وقتی کسی رو پیدا نمیکردی خودت میومدی بیرون و زودتر از من از پله ها میرفتی بالا   نزدیکای ظهر که میشد این چند روزه کلی بهانه میگرفتی و نق میزدی و نمیخواستی توی خونه بمونی شبا هم بابایی یه کم میبردت پایین و یه کم اونجا میگردی تا بابایی به گلاشون آب بده و بیاد   دو سه روز پیش عمه فاطمه اومده بود اینقدر ذوق کرده بودی که نگو کلی هم با فاطمه نوه ی عمه بازی کردی و بعدشم با عمه رفت...
22 اسفند 1393

دهمین مروارید سپیدتم سر زد

سلام عزیز دلم ببخشید اینقدر دیر اومدم آخه درگیر خونه تکونی و ... شدیم خیلی   یک هفته ای میشه که دهمین مروارید کوچولوت هم سر زده و خودنمایی میکنه سمت راست بالای دهنت انشاءالله مبارکت باشه گلم دندون نیش بالاییت و یکی دیگه شم داره کم کم درمیاد و این روزها خیلی کم چیز میخوری   وقتی چیزی میدم دستت بخوری میشینی کوچولو کوچولوش میکنی و میخوری الهی قربونت برم عزیزم همش هم دستت توی دهنته انشاءالله که دندونای دیگه ات هم به زودی دربیاد و اینقدر اذیت نشی گلم ...
22 اسفند 1393

خاطرات این روزهای ساره

سلام عزیز دلم   این مطلبی که الان برات میگذارم دو سه روز پیش نوشتم اما نت وصل نبود و نشد برات بفرستم دو روز هم هست که مریض شده بودی و پریشب تا صبح نخوابیدی و همینطور از این پهلو به اون پهلو میشدی و دو بار هم استفراغ کردی از دیروز صبح هم تب شدید کردی و بردیمت دکتر که گفت از گلوته و چند نوع دارو برات نوشت   الهی قربونت برم که اینقدر اذیت شدی دیروز تا عصر همینطور گریه میکردی و بیحال بودی از بس گریه کرده بودی چشمات متورم شده بود و سرخ   وقتی میبردمت پایین یه کوچولو بهتر بودی و تا شب هم فقط دو تا قاشق غذا خوردی و یه مقدار آبمیوه که بابایی برات درست کرده بود اونم به زور به زور شربت و شیاف تو...
13 اسفند 1393

نهمین مروارید سپیدت مبارک عزیزم

سلام عزیز دلم   پریشب روی پام دراز کشیده بودی و داشتم تکونت میدادم و برات شعر میخوندم و تو بلند بلند میخندیدی که یهو متوجه سپیدی دندونت شدم عزیزم   سمت چپ دهنت بالا یه دندون کوچولو و قشنگ درآوردی اینقدر ذوقتو کردم که نگو تا بهت میگفتم ساره دندونت کو؟ دهنت رو باز میکردی تا دندونت رو ببینم   الهی قربونت برم عزیزم مبارکت باشه کوچولوی ناز من  انشاءالله که بقیه ی دندونای خوشگلت هم دربیاد و یه نفس راحت بکشیم ...
6 اسفند 1393
1