ماه رمضان ۹۸ هم گذشت
ماه رمضان امسال هم گذشت و ۸ ماه از بارداری من هم به اتمام رسید. امسال نتونستم استفاده ی چندانی از این ماه ببرم. خیلی دوست داشتم بتونم بهتر از این ماه بهره ببرم اما خوب خستگی و بی حالی و گرما و سنگینی امانم رو بریده بود. فقط تونستم بعضی اوقات ظهرها به نماز جماعت برم و پند جزئی از قرآن رو بخونم. امسال خیلی بیرون هم نرفتیم فقط خونه ی آقاجونینا یه شب افطاری دعوت بودیم و خونه ی خاله راضی هم آخرین شام جمعه ی ماه رمضان بودیم که عقیقه ی حسنا کوچولو رو پخته بودند. انشاالله که نذرشون قبول باشه و دختر کوچولوشون از جمیع بلاها در امان باشه. یه شب هم رفتیم شهدا و افطار رو مهمون مادرینا بودیم. پریشب هم که آخرین شب ماه بود افطار آش گرفتیم و ب...