سارهساره، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

برای ساره ی گلم

نقاشی های ساره با اثر دستش😁

فرزندم ...جان جهانم ... من به خدایی  ایمان دارم که ... همین نزدیکی ست ... وبه  دعای  مادرانی که ... از ته  دل سر به سوی  اسمان می برند .. و خدای  فرزندانشان را صدا میزنند ...  فرزندم  من به  باران  الهی ایمان دارم ... وخدایی را که ... همین نزدیکی ست ... و صدای  مادران را می شنود ... قسم می دهم ... فرزندان خوب مان رادر پناه خودش حفظ کند   امین   ...
28 مرداد 1399

😍کارنامه ی سال اول😍

عزیزکم سلام😄 سال تحصیلی شما هم به پایان رسید البته با دادن کارنامه هایتان😉 در روز شنبه ۴ مردادماه ۹۹ 😊 کارنامه ی ترم اولت را که خیلی دیر بهمون دادند یعنی بعد از عید نوروز، تازه اونم فقط عکسش رو دادند!🤔 وقتی کارنامه ات رو دیدم جا خوردم.🙄 انتظارش رو نداشتم.😣 آخه فقط سه تا خیلی خوب داشتی و سه تا درس اصلی ات یعنی فارسی و ریاضی و علوم خوب بود!🤔 به نظرم منصفانه نبود چون من توی خونه خیلی باهات کار کرده بودم و هر سوالی که ازت می پرسیدم قشنگ جواب می دادی و کلربوکت رو هم که دیده بودم امتحانات و فعالیت هات هم خوب بود.😐 چند روزی اعصابم خورد بود و بالاخره رفتم توی مدرسه و به خانم معلمتون اعتراض کردم.🙁 کاشف به عمل آمد که هم یه کم ک...
8 مرداد 1399

یه دورهمی دوستانه ی کوچولو😊

عزیزکم سلام چهارشنبه (۱۱ تیرماه) بعدازظهر به پیشنهاد مامان یکی از دوستان کلاس اولت یه کم رفتیم پارک تا هم شما بچه ها همدیگه رو ببینید و هم یه کم از خونه بیاین بیرون و حوصله تون بیاد سر جاش😉 ساعت ۷ ربع کم رفتیم و ۸ و ربع اومدیم خونه. خیلی به شما خوش گذشت و حسابی با دوستات بازی کردی😘 انشاالله که همیشه خوش باشید و به گردش و تفریح گلم😘😊😍 به ترتیب از راست به چپ: فاطمه سادات، ساره، ستایش و نیایش😍   ...
14 تير 1399

ذوق مادرانه ی من برای تکالیف دخترم🤣

سلام عزیزم دیروز رفته بودیم خونه آقاجون اینا. تکالیفت رو هم نوشته بودم تا انجام بدی. تا بعدازظهر که داشتی با یگانه بازی می کردی. من داداشی رو بردم توی اتاق بخوابونم و شما هم با یگانه قرار شد توی سالن بخوابی. نیم ساعتی که گذشت اومدی توی اتاق کنارم و آروم صدام زدی. گفتم بله؟ گفتی مامانی من خوابم نمیاد میخوام بنشینم تکالیف رو انجام بدم!!! گفتم باشه برو انجام بده. دفترت رو آوردی و پرسیدی که چکار باید بکنی. چشم هام چهارتا شده بود!!!🙄 سابقه نداشت که خودت بدون اینکه من کلی بهت بگم بشینی پای تکالیفت😁 نشستی تا آخر تکالیفت که ۵ صفحه ای بود انجام دادی. اینقدر ذوق کرده بودم که خواب هم از سرم پرید.🤗 ببین چه می کنی با من د...
10 اسفند 1398

استقلال!!!

عزیزکم سلام امروز روز سومی بود که خودت به تنهایی از مدرسه به خونه اومدی.👏👏👏 آفرین به دخترک من که روز به روز داره بزرگتر و خانوم تر میشه.😍 از دوشنبه ی هفته ی پیش شروع شد.😊 بهت گفتم مامانی امروز یه کم عقب تر از مدرسه منتظرت می ایستم تا بیای. با ذوق و شوق قبول کردی.😄 وقتی منو دیدی گفتی مامانی اگه عقب تر هم ایستاده بودی من خودم میومدم.🤔 گفتم میخوای فردا توی کوچه بایستم منتظرت؟ خوشحال شدی و گفتی بله. سه شنبه که دنبالت اومدم کیفت رو توی ماشین گذاشتی و گفتی من خودم میام و تندتند رفتی.😁 تا رفت من بهت برسم رسیده بودی خونه😊 می دیدمت که از کنار دیوار می رفتی و سرت پایین بود و به چیزی کاری نداشتی. انگار خیالم یه کم را...
23 دی 1398

یادگیری اسم قشنگت مبارک گلم😙

عزیزم سلام یادگیری نوشتن اسم قشنگت رو تبریک می گم.😊 سه شنبه ی دو هفته پیش بود روز ۹ دی ماه با یادگیری نشانه ی ه تونستی نام زیبات رو به طور کامل بنویسی (البته قبلش هم می تونستی بنویسی😁) و سفارشات شما هم آغاز شد.😉 مامانی برام کیک بپز ببرم. روش شمع هم بگذار.🙄 گفتم میخوام کاپ کیک درست کنم به اندازه ی تمام بچه های کلاستون گفتی خوب مامانی روی همش شمع کوچولو بگذار. گفتم آخه تولدت نیست که گفتی تولد من که توی تابستونه نمیتونم توی مدرسه تولد بگیرم!🤔 گفتم شمع رو نمیتونم قول بدم. کاپ کیک برات میارم. سه شنبه نزدیکای ظهر طبق قرار قبلی که با خاله راضی گذاشته بودم رفتم خونه شون تا با هم کیک درست کنیم (آخه فر خودمون خراب شده و هنوز نگ...
21 دی 1398
2049 11 11 ادامه مطلب

آبرنگ گیاهی!!!

سلام گلم امروز باید توی یه برگه ی A4 یه نقاشی از اجزای مختلف گیاه می کشیدیم و با رنگ های گیاهی رنگ میکردی و برای درس علومت به مدرسه می بردی. تجربه ی جالبی بود. اولین بار بود که از رنگ های گیاهی استفاده میکردیم. شما هم که عاشق نقاشی و رنگ آمیزی😘 نقاشی رو کشیدم و رنگهای زرد (زعفران)، بنفش (کلم)، قرمز (لبو)، سبز (تره و اسفناج و جعفری) و قهوه ای روشن (دارچین) رو که درست کردم بهت دادم و شما با دقت تمام همه ی نقاشی ت رو رنگ کردی. آفرین به دختر گل خودم👏👏👏   ...
14 دی 1398

کاشت لوبیا!!!

دخترکم سلام این پست مال دو هفته میشه اما یادم رفته برات بگذارم. دو هفته ی پیش برای درس دومتون قرار شد لوبیا بکارید و به مدرسه ببرید و با مراحل رشد لوبیا آشنا بشید.😊 ما لوبیا گذاشتیم اما روند رشدش خیلی کند بود و خیلی دیر جوانه زد.🤔 به پیشنهاد معلمتون عید و ماش گذاشتیم و بعد از جوانه زدن توی گلدون کاشتی و به مدرسه بردی.😁 چهارشنبه ی دو هفته پیش بردی و یه بطری آب هم بردی تا وقتی گیاهت تشنه میشه آبش بدی.😉 از چهارشنبه تا جمعه ی هفته ی پیش هم که به علت آلودگی هوا تعطیل بودید و مدرسه نرفتید (یه تعطیلات نوروزی شد واسه خودش ۱۰ روز!!!)😄 و شما همش غصه ی گیاهت رو می خوردی و می گفتی گیاهم مُرد!!!😣 روز شنبه که به مدرسه رفتی موقع برگ...
9 دی 1398

دفتر مشق ساره جون در پایان آذرماه

عزیز دلم اینم برگه های دفتر مشقت تا پایان آذرماه👇👇👇 البته بماند که از اینجا خانومتون دفترت رو ندیده تا درس ن🤔 پایان دومین دفتر مشقت و شروع سومین دفترت که به انتخاب خودت فنردار واست خریدیم😊 این صفحه رو خودت با چسب تزیینی هایی که برات خریدم توی مدرسه تزیین کردی😊 ...
4 دی 1398
7380 13 10 ادامه مطلب