موهات کوتاه شد!
سلام عزیز دلم
الان شما لالا کردی و منم از فرصت استفاده کردم و اومدم تا برات بنویسم:
چهارشنبه ی هفته ی گذشته با دایی سیدعلی و زندایی و فاطمه سادات و محمدجواد و شما رفتیم پیرایش کودکان تا موهای تو و محمدجواد رو کوتاه کنیم
اینقدر شلوغ بود که نگو، کلی نی نی کوچولو مثل شما آورده بودن تا موهاشون رو کوتاه کنند
اکثر بچه ها هم تا روی صندلی می نشستند واسه کوتاهی میزدند زیر گریه و کلی جیغ میزدند و اشک میریختند تا موهاشون کوتاه بشه بعد که بلند میشدن صورتاشون و چشمای کوچولوشون قرمز شده بود اما موهاشون خوشمل
اول موهای محمدجواد رو کوتاه کردن اونم با کلی جیغ و گریه که کرد جالب بود حتی بعدشم که موهاش کوتاه شده بود و بغل مامانش بود همینطور به آقایی که موهاش رو کوتاه کرده بود اشاره میکرد و گریه میکرد
نوبت شما که شد اولش آروم روی صندلی نشسته بودی و هیچی نمیگفتی اما تا به موهات آب پاشید تا کوتاهش کنه گریه های شما هم شروع شد و تا آخرش اشک میریختی و جیغ میزدی
اما خوب خداروشکر موهات قشنگ شد مدل گرد کوتاهش کرد دیگه به این زودی ها نمیرم موهاتو کوتاه کنم الانم به خاطر این بردمت که موهات خیلی نامرتب شده بود وگرنه دلم نمیومد کوتاهش کنم آخه خیلی بهت میومد.
به هر حال انشاءالله مبارکت باشه و دست آرایشگرت هم به سرت بسازه و موهات خیلی سریع رشد کنه و قشنگتر از قبل بشه
الانم بیدار شدی و داری بهم نگاه میکنی و باید کم کم بیام سراغت
راستی از امشب روضه های آقاجونینا هم شروع میشه به مدت 10 شب
فردا هم روز واکسن شماست که خدا خودش به خیر بگذرونه الهی آمین
اینم عکس شما و محمدجواد و فاطمه سادات توی آرایشگاه (سیبی که توی دستته زندایی بهت داده بود و شما خیلی بااشتها میخوردیش قربونت برم عزیزم):
اینم شما روز بعد از کوتاهی موهات: