سارهساره، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

برای ساره ی گلم

دوشنبه 14 اردیبهشت

1394/2/30 23:59
نویسنده : مامانی
274 بازدید
اشتراک گذاری

دوشنبه 14 اردیبهشت

 

سلام عزیز دلم

امروز روز 15 رجب بود و آخرین روز ایام اعتکاف

خدا توفیق داد و تونستم این سه روز رو روزه بگیرمآرام

 

خداروشکر حالت تقریباً دیگه خوب شده و دیگه اثری از بیماری مشاهده نمیشهجشن

سعی کردم امروز تا بعدازظهر نخوابی تا برای اعمال ام داوود که میریم مسجدبخوابی اما تا ظهر بیشتر طاقت نیاوردی و بعد از اینکه از حمام اومدیم و یه کم بازی کردی خوابیدیخواب

 

ساعت 3:30 رفتیم مسجد. توی مسجد همینطور برای خودت میگشتی و مدام داد میزدی مادر یا عمه یا آگر (هاجر)خنده

آخرا هم دیگه خسته شده بودی و میخواستی بری

دست عمه درد نکنه خیلی مراقبت بود و کلی بغلت کرد و دورت میبرد مخصوصاً وقتی که من داشتم قرآن رو میخوندم!خندونک

خلاصه که خوب بود انشاءالله خدا ازمون قبول کنه

 

توی مسجد یه پسربچه کوچکتر از خودت بود یه بار هلت داد بعد دیگه هر چی میومد طرفت جیغ میزدی و گریه میکردیگریه

نمیدونم چیکار کنم که از خودت دفاع نمیکنی! و همینطور میترسی از بچه هاخطا

 

امشب هم عمو زینب رو آورده بود خونه مادرینا و میخواست باهات بازی کنه اما تو میترسیدی و فرار میکردی و به ما پناه می آوردی و حتی وقتی توی کمرت میزد و هلت میداد اصلاً از خودت دفاع نمیکردی و همینطور به ما می چسبیدی با اینکه زینب 6 ماه از تو کوچکتره!!!تعجب

خیلی نگران این رفتارتم امیدوارم بتونی از خودت دفاع کنی...خطا

پسندها (1)

نظرات (0)