سارهساره، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

برای ساره ی گلم

باز محرم رسید...

1394/7/24 22:15
نویسنده : مامانی
670 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم

 

امروز دومین روز از ماه محرم بود.

پریشب رفتیم برات لباس مشکی خریدیم تا توی این شبها بپوشی.

امروز اولین جمعه ی ماه محرم هم بود که روز شیرخوارگان حسینی بود.

امسال نشد ببرمت و توی این مراسم شرکت کنیم آخه امروز ظهر آقاجونینا از کربلا اومدن و ما از صبح اونجا بودیم و ظهر هم رفتیم فرودگاه استقبالشون و بعدازظهری هم اونجا بودیم. شما هم اینقدر ذوق کرده بودی که نگو و همینطور بغلشون میرفتی و خودتو لوس میکردی.

خوش به حالشون سفر خوبی داشتند البته خانوم جون و آقاجون یه کم سرما خوردند و مریض شدند اما در کل میگفتند خیلی خوب بوده و همسفریهای خوبی هم داشتند. انشاءالله خدا قسمت ما هم بکنه بریم.

صبح میگفتی آقاجون، آن دون دون (خانوم جون)، مریم، امیرمهدی کبلا بیان.

الهی قربون حرف زدنت برم که اینقدر قشنگ میگی.

 

خلاصه که فعلا این دو شب رو نتونستیم بریم مجلس عزای آقا امام حسین آخه دیشب خیلی خسته بودی و امشب هم رفتیم مراسم چهلم زنعموی بابایی خدا بیامرزتش.

 

امیدوارم لیاقت داشته باشیم و بتونیم توی این روزها برای آقامون امام حسین عزاداران خوبی باشیم. الهی آمین.

 

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

هستی مامی
28 مهر 94 9:52
سلام عزیزم واسه ما هم دعا کن
مامانی
پاسخ
سلام عزیزم چشم حتما شماهم واسه ما دعا کن
مامان سونیا
9 آبان 94 23:00
سلام خانومی عزاداری هاتون قبول ما رو هم دعا کنین راستی مامانی کم پیدایی دلتنگتونیم روی ماه ساره جونمو ببوس
مامانی
پاسخ
سلام عزیزم، ممنون از شما هم قبول باشه خیلی دوست دارم زود به زود بیام و به دوستان سر بزنم اما انگار فرصت نمیشه. ممنون که بهمون سر میزنی
عمه فروغ
13 آبان 94 12:34
سلام به به رسیدن مادر جون و پدر جون به خیر باشه زیارتشون قبول حق ای جووون به ساره گلم که دلش براشون تنگ شده بود و حسابی با شیرین کاری هاش دلشون رو برده
مامانی
پاسخ
سلام عزیزم ممنون آره واقعا هم همینطوره