دخترکم در این روزها

عزیز دلم سلام
هر روز که میگذرد احساس میکنم قلبم برایت فشرده تر می شود و بیشتر از قبل دوستت دارم و وابسته ات می شوم
گاهی اوقات فکر میکنم قبل از آمدن تو اصلا چگونه زندگی می کرده ام!!!

دخترکم
اردیبهشت ماه هم گذشت با تمام خاطراتش
هفته اول اردیبهشت مجبور شدم یک هفته به تنهایی به قم بروم برای گذراندن دوره تربیت مربی
شما پیش بابا بودی و کلی به من سخت گذشت بدون شما و بابایی
گذراندن روزها خیلی سخت بود هرچند که از صبح زود تا شب کلاس داشتیم اما خوب یاد شما فراموش نمی شد
به هرحال مجبور بودم که بروم
وقتی که برگشتم تا کلی وقت فقط نگاهم می کردی و بعد خندیدی و تا ساعتی از بغلم بیرون نمی رفتی

اردیبهشت، ماه تولد من هم بود و ما و بابایی یه جشن کوچولو برای من گرفتید و کلی خوشحالم کردید  برایم تولدت مبارک می خواندی و دست میزدی ممنون از هردوی شما عزیزانم

عزیزکم
این روزها احساس بزرگی میکنی و کارهای شخصیت را خودت انجام می دهی
لباسهایت را تا می کنی
دست و صورتت را می شویی
خودت به تنهایی مسواک میزنی🙂
اسباب بازیهایت را جمع میکنی و ...

چند وقت پیش به همراه خودت رفتیم برایت یک بسته مدادرنگی و یک بسته پاستل خریدیم امروز مدادهایت را اوردی و گفتی اسمت را رویش بنویسم!!!🤔

لباسهایت را خودت انتخاب میکنی چه موقع خرید چه موقع پوشیدن یک کلاه برایت خریدم خودت یکی دیگه برداشتی و گفتی اینو میخوام

راستی نمی دونم چرا دندانهایت خراب شده البته از اول هم خراب بود اما الان انگار بدتر شده دکتر هم رفته ایم قرار شده ببریمت تا دندانهایت را درست کنیم فقط امیدوارم که بنشینی تا درمان دندانهایت کامل شود.

تصمیم دارم کلاس ورزش احتمال زیاد ژیمناستیک ببرمت.

عزیزکم خیلی دوستت دارم

راستی یه چیزی که توی حرف زدنت همه دوست دارند بله گفتن ها و شما گفتن هات هست به هیچ کس تو نمیگی

فدای تو عزیزم
الان هم خوابیده ای
شبت خوش گلم
منم برم بخوابم که سحر بیدار بشم