اولین استخر و ساره
عزیزم سلام
امروز برای اولین بار با هم رفتیم استخر
قبل از رفتن که کلی ذوق داشتی و می گفتی میخوایم بریم استخر
وقتی رسیدیم برات یه مایو خریدم که خیلی دوست داشتی و بهت هم میومد️
وقتی رفتیم داخل، با نجمه و ریحانه رفتیم داخل قسمت بچه ها
خیلی دوست داشتی: نیم ساعت اول، دستت فقط به کناره های استخر بود و راه می رفتی
بعد خسته شده بودی و می گفتی می ترسم و به من هم می گفتی بیا کنار من توی آب
به کم که اومدم کنارت و پاهام توی آب گذاشتم انگار احساس امنیت کردی و کم کم دوباره خودت راه می رفتی و من از کنارت رفتم.
یه مدتی که گذشت دیگه دوست داشتی و توی آب راه می رفتی و فقط کنار استخر نبودی.
یه کم هم به کمک ساجده روی آب خوابیدی و شما کردی
بعد هم که اومدم بیرون و داشتم لباسهات رو بهت می پوشوندم گفتی مامان امروز خیلی خوش گذشت.
خدارو شکر خیلی دوست داشتی
عکس هم یادم رفت ازت بگیرم
انشاالله بازم میریم ازت عکس می گیرم.
تصمیم دارم یه کم که بزرگتر شدی ببرمت کلاس شنا.
بعد از شنا هم رفتیم خونه آقاجونینا و با اینکه خیلی خوابت میومد نیم ساعتی بیشتر نخوابیدی و نگذاشتی منم بخوابم
الان خوابیدی و داری شبکه پویا رو می بینی و فکر کنم تا چند دقیقه ی دیگه خوابت ببره چون چشمات رو به زور باز نگه داشتی.
شبت خوش گلم
امیدوارم خوابهای خوش ببینی