سمنوپزان

سلام عزیزم

یکشنبه و دوشنبه ی این هفته یعنی ۶ و ۷ اسفندماه، خاله خونه ی آقاجونینا مراسم سمنوپزون داشت برای اولین بار
خیلی جالب بود و زیبا

شنبه دیگ مسی سمنو رو آوردن و یکشنبه، صبح زود آقای غضنفری که برای پخت سمنو اومده بود کارش رو شروع کرد.

ما هم صبح زود رفتیم اونجا و بعدش رفتیم کلاس و بعد از کلاس دوباره رفتیم اونجا

همه همسایه ها و فامیل می اومدن و سمنو رو هم می زدن و حاجت می طلبیدن
ما هم خیلی هم زدیم و حاجت خواستیم
کلی هم دور دیگ نقش حاجاتمون رو کشیدیم و از خدا خواستیم بهمون بده
مثلا نقاشی یه بچه دوقلوی دختر و پسر کشیدیم که انشاالله خدا نصیبمون کنه
(آخه شما همش وقتی ازت میپرسن ساره خواهر میخوای یا برادر؟ میگی خواهر و برادر)

هر کی میرفت روی دیگ چیزی بنویسه یا بکشه میخندیدیم و می گفتم روی دوقلوهای من نکش
آخر شب کلی نقاشی و نوشته روی دیگ بود که نگو
یکی خونه کشیده بود یکی عروس یکی ماشین و ...️
کلی خندیدیم و گفتیم حالا حاجات همه قاطی میشه و برعکس میشه
البته اینا همه باب مزاح بود وگرنه می دونیم که حاجت دهنده خودش از نهان دل همه باخبره و صلاح همه رو بهتر از خودشون می دونه

آخر شب هم زیر دیگ سمنو رو خاموش کردن و طی مراسمی سمنو رو به اصطلاح دم گذاشتن و ساعت ۸ صبح در دیگ رو برداشتن
خیلی جالب بود
بعدش هم سمنو رو کاسه کاسه کردن و برای همه بردیم خیلی برکت داشت
حدود ۶۰۰، ۷۰۰‌‌ کاسه شد.
انشاالله که نذر خاله قبول باشه️

اینقدر هم خوشمزه شده بود که نگو
شما که اصلا سمنو دوست نداشتی هر روز میاری و یکمش رو میخوری

دیشب به عرفان عکسهای سمنو رو نشون می دادی و می گفتی این سمنوئه
شب درش رو میذاری و صبح بر میداری آماده است
کلی با بابایی خندیدیم و ذوقت رو کردیم.
حالا بریم سراغ عکسها