سارهساره، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

برای ساره ی گلم

یک سفر کوتاه و دوست داشتنی

1397/4/14 19:03
نویسنده : مامانی
866 بازدید
اشتراک گذاری

ساعت ۱۰ صبح سه شنبه ۱۳تیرماه

سلام عزیزم
دیروز بعدازظهر ساعت ۲ از طرف مسجد اومدیم اردوی قم و جمکران
شما که از صبح اینقدر ذوق داشتی و همش میپرسیدی پس کی ظهر میشه تا بریم؟

 

توی اتوبوس با خاله اشرف و راضیه و ساجده نزدیک همیم و محمدرسول هم اومده و حسابی دیروز تا حالا با هم بازی کردید.
دیروز عصر رسیدیم قم یکی دوساعت قبل از اذان، شما و محمدرسول خیلی خوابتون میومد اما از طرفی حس بازی اجازه ی خواب بهتون نمیداد و نیم ساعت آخر میخواستید توی اتوبوس بخوابید که ما نگذاشتیم چون اگه می خوابیدین شب دیگه از خوابتون خبری نبود!!


قم خوب بود فقط چون ما عجله کردیم یادمون رفت براتون خوراکی ها رو از توی ماشین برداریم و توی حرم کلی بهانه گرفتی چون هم گرسنه ات بود و هم خوابت میومد.
ولی وقتی دو سه تا لواشک خوردی یه کم سرحال شدی.
یه غصه ی دیگه هم داشتی اونم اینکه چرا چادر و روسریت رو نیاوردم که نماز بخونی
(اونم توی ماشین بود که یادم رفته بود بردارم!)
خیلی دوست داشتی و توی راه برگشت از حرم توی صحن حسابی آب بازی کردی و بعد هم با محمدرسول مسابقه گذاشته بودی و می دویدین.
توی حرم کلی وقت سرگرم بازی با نرده ها بودید.خندهبا محمدرسول روی سنگهای حرم دراز کشیدید و سر می خوردیدخندهکنار حوض صحن ایستاده بودی و به آب نگاه میکردی و کلی هم با آبها بازی کردیآرام
بعد از نماز رفتیم جمکران. نزدیک مسجد یه حسینیه بود که شب رو اونجا بودیم برای شام و خواب.
شما تا شامت رو خوردی آماده ی خواب شدی و سریع خوابت برد.
صبح هم بیدارت نکردم تا ببرمت مسجد جمکران چون خیلی خسته بودی.
خواب


(توی اتوبوس وقتی که میخواستیم از جمکران حرکت کنیم به سمت نیاسر داشتی به مسجد نگاه میکردی)آرامبازار هم که اصلا نرفتیم و چیزی نخریدیم. (فقط بین راه دو تا بسته سوهان و راحتی خریدیم)


امروز صبح هم یکی دو ساعت بعد از نماز راه افتادیم و نیاسر صبحانه خوردیم.
اونجا یه باغ بود که خودشون انواع عرقها رو تهیه میکردن خیلی جالب بود.
چشمکالان هم در راه نطنز هستیم تا ساعتی هم اونجا باشیم.
شما و محمدرسول هم وسط اتوبوسید مشغول تعارف شکلات به همه
چشمک

 

توی اتوبوس از بس دور میرفتی و نمی نشستی جات رو می گرفتن و شما جایی نداشتیخندونک

من و فاطمه نشسته بوریم اومدی گفتی مامانی پس من کجا بنشینم؟!!تعجب

گفتم برو کنار خاله زهره، خاله یه صندلی برات گذاشته بود وسط اتوبوس و شما روش نشسته بودی و داشتی به حرفهای اونا گوش میکردیخنده

ساعت ۷ بعدازظهر سه شنبه ۱۳تیرماه

عزیزم ما تازه رسیدیم خونه

سفر کوتاه خیلی خوبی بود و خوش گذشت.
نطنز توی یه پارکی بودیم کنار کوه و چشمه هم از وسطش می گذشت.
شما که اینقدر آب بازی کردی ‌و کیف کرده بودی که نگو.

ظهر بود که دیگه لباسات رو عوض کردم اما بعد از ناهار دوباره رفتی سراغ آب.خندونک
بعدش هم رفتیم دنبال چشمه تا سرچشمه رو پیدا کنیم و چون خیلی مسیر طولانی ای بود دیگه تا انتها نرفتیم.
آرامبرات خیلی جالب بود و می گفتی مامانی ببین آب از اینجا میادتعجببعد هم رفتیم بالای کوه (البته من چون هم کفشم یه کم پاره شده بود و هم یه کم از پایین اومدن از کوه میترسم خیلی لالا نرفتم اما شما همراه بچه ها رفتی بالا و هرچی صدات کردم و گفتم نرو گفتی من میخوام برم بالا و رفتی بالا و گفتی مامانی اینجا ازم عکس بگیر. مردم و زنده شدم تا شما بیای پایین، آخه سر نترسی داری و با سرعت از صخره ها رد می شدی، هرچند یکی از دخترا دستت رو گرفته رود و همراهیت میکرد اما خوب خیلی ترسیدم.)آراموقتی از کوه اومدی پایین دویدی سر اب و دمپایی هات و پاهات رو شستیخندونکروز خوبی بود سرشار از لحظات خوش
انشاالله زندگیت همیشه سرشار از لحظات خوش و خرم باشه عزیز دلم
محبت

 

پسندها (12)

نظرات (11)

مامان آیسلمامان آیسل
14 تیر 97 19:15
همیشه به سفر و خوشی و زیارت ساره جونمحبت
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزممحبت
❤فاطمه جون❤❤فاطمه جون❤
14 تیر 97 19:53
زیارت قبول
معلومه حسابی بهتون خوش گذشته
مامانی
پاسخ
ممنون گلم
بله خداروشکر سفر خیلی خوبی بودآرام
مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
14 تیر 97 21:07
زیارت قبول.گل
مامانی
پاسخ
قبول حق عزیزممحبت
مامان صدرامامان صدرا
14 تیر 97 21:46
خوش به سعادتتون زیارت خانم کوچولو قبول باشه🤗❤
مامانی
پاسخ
ممنون گلم قبول حق جای شما خالیمحبت
مامان عفیفهمامان عفیفه
15 تیر 97 9:24
همیشه به سفر باشی ساره جونم
مامانی
پاسخ
مرسی گلممحبت
مهندس زهرا فرجیمهندس زهرا فرجی
15 تیر 97 16:41
زیارت قبول
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم قبول حق

15 تیر 97 21:09
سلام به وبلاگ منم بیاید و نظر بدید ممنون محبت
مامانی
پاسخ
سلام چشم حتماآرام
mahsamahsa
15 تیر 97 23:33
خوش به حالتون معلومه كه حسابي خوش گذشتهگل
مامانی
پاسخ
ممنون آره خیلی خوش گڌشت جای شما خالیآرام
مامان زهرهمامان زهره
16 تیر 97 8:49
زيارت قبول باشه.
معلومه دختر شيرين زبونيه.محبت
مامانی
پاسخ
قبول حق
شما لطف داری عزیزممحبت
مامانی گیتا جون و برديا جونمامانی گیتا جون و برديا جون
16 تیر 97 10:36
سفرا بخیر محبت
مامانی
پاسخ
گلگل
عمه فروغعمه فروغ
16 تیر 97 11:42
همیشه به سفر و خوشی ساره جونمحبت...ان شالله همیشه لبات بخندهبوس
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم شما همیشه بهمون لطف داریمحبت