سارهساره، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

برای ساره ی گلم

یادواره شهدا

1397/4/18 15:10
نویسنده : مامانی
739 بازدید
اشتراک گذاری

تو را می ستایم نه به خاطر  حماسه ها که آفریدی ، نه به خاطر  معامله با حضرت دوست بر سر جان شیرینت ، نه به خاطر  دستهای مهربان و خشن و پینه بسته و مردانه ات ، گاه کوچک و بچه گانه ات و گاه ظریف و لطیف و زنانه ات ، که آنگاه که باید ، آر پی جی زن می شد یا بی سیم چی ، وسیله التماس و خواهش در برابر فرمانده می شد که چند ماه کسری سن تو را ببخشد یا مرهمی می شد بر زخم برادر مجروحت ، و گاه در نهایت خلوت و سکوت شبها دست نیاز می شد به سوی عزیز بی نیاز .


تو را می ستایم نه به خاطر پاسداشت غرور ملی که از یک وجب از این خاک مقدس نگذشتی تا آن را به تاراج برند ، نه به خاطر آنکه از تمام بظاهر خوشی ها گذشتی ، کلاس و دانشگاه ، بازار و اداره ، زمین و زمان و همه و همه را رهاکردی برای ادای دین .

 

تو را می ستایم نه به خاطر تمام رشادتها و جسارتهایت که ناممکن ها را ممکن می کرد با ذکر یا فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ، نه به خاطر عزت نفس و صبر و بردباریت در زمان اسارت ، نه بخاطر کم لطفی ها و طعنه ها و کنایه ها و گاه دشنام ها که پس از دفاع از زبان دوستان به ظاهر دوست شنیدی و جواب همه آنها را با تلخند دادی .

 

فقط و تنها فقط به خاطر آن تو را می ستایم که بر سر آرمانت باقی ماندی و لحظه ای از راه رفته باز نگشتی ، تو را می ستایم که بر سر عهد و پیمانت با ولی خویش راست قامتانه ایستادی و لبیک گفتی به هل من ناصر پیر جماران و لحظه ای قد خمود نکردی و سرمشق شدی برای کوفیان و همه کوفی صفتان از حال تا همیشه تا یاد بگیرند که چگونه باید مشق عشق کرد در دفتر ولایت .

 

تو را می ستایم به قدر تک تک ثانیه هایی که فرزندان این مرز پر گهر در امنیت و آرامش ، در صحت و سلامت ، رشد کردند و بالیدند ، افتخار آفریدند و جاودانه شدند .

تو را می ستایم ای برادر و خواهر رزمنده و بسیجی ام ، تو را می ستایم و به احترام تو ، تمام قد می ایستم .

نفسم سلام

دیشب توی مسجدمون یادواره ی شهدای محلمون برگزار شد. یادواره ای که هر سال ۱۴ خرداد ماه توی گلزار شهدا برگزار میشد اما امسال به خاطر ماه رمضان موکولش کردن به دیشب که شب شهادت امام صادق (ع) بود.

(محله ی پزوه در دوران دفاع مقدس ۸۸ شهید تقدیم اسلام کرد که اکثرشون دیگه پدر و مادراشون در قید حیات نیستند. روح پاکشون شاد و یادشان گرامی)


مراسم شامل سخنرانی و پخش کلیپ و اجرای گروه سرود بچه های مسجد و اجرای نمایش و ... و در انتها هم پذیرایی بود.

مراسم به خوبی برگزار شد و شما هم طبق معمول که عاشق مسجد رفتنی کلی ذوی کرده بودی و آخر کار هم گفتی مامانی خوب ش  امیرمهدی و محمدرسول و یگانه بودن تا با هم بازی کنیم، اگه نبودن چی؟!

 

اینم غرفه های نمایشگاهی بود که زده بودند.آرام

اینجا هم توی مهد، شما و محمدرسول مشغول رنگ آمیزی بودید و یک ساعتی رو توی مهد بودید.

این چفیه ها مال اعضای گروه سرود بود که یکیش رو شما گرفتی که عکس عموت روش بود و امروز هم تحویل دادیم.

عزیز دلم امیدوارم همیشه پیرو آرمانهای شهدا باشیم و خدای ناکرده خونشون رو پایمال نکنیم.

پسندها (10)

نظرات (4)

مامان و بابای حلما و حسینمامان و بابای حلما و حسین
18 تیر 97 16:10
احسنت
چقدر زیبا بیان کردین  .
شهیدان را شهیدان می شناسند ...🌷🌷🌷
مامانی
پاسخ
محبتمحبتمحبت
زهرا دولتیزهرا دولتی
19 تیر 97 21:21
سلام وب زیبایی دارید
لطفا به وبلاگم سر بزنید
مامانی
پاسخ
ممنون شما لطف داری
چشم حتمامحبت
مامانی گیتا جون و برديا جونمامانی گیتا جون و برديا جون
20 تیر 97 10:54
روحشون شادمحبت
مامانی
پاسخ
آرامآرام
یه مامانیه مامان
22 تیر 97 1:34
ممنون از پست زیباتون
ان شاالله خدا دعاتون رو در حق همه ی بچه های پاک و معصوم این مرز و بوم برآورده کنهگل
الهی آمین
مامانی
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم
انشاالله