سارهساره، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

برای ساره ی گلم

سال ۹۸ مبارک😊

1398/1/8 12:58
نویسنده : مامانی
1,785 بازدید
اشتراک گذاری

اول از همه:

دوستای گل نی نی وبلاگی ما، سال نوتون مبارک

انشاالله سالی سرشار از لحظات خوب و خوش را در کنار هم سپری کنید و شاد باشید😊



و اما

چقدر سال ۹۷ زود گذشت.

سالی سرشار از خوبی ها و بدی ها😊

سالی که خداجون، توفیق رفتن به اعتکاف را نصیبم کرد. سالی که دختر گلم ساره جون به پیش دبستانی رفت و اولین مرحله ی رسمی از حضورش در اجتماع را تجربه کرد.

سالی که اعضایی جدید هم به جمع فامیل ما اضافه شدند (آقامحسن، امیرعلی و محمدرضا به خانواده ی مادری و امیرحسین و هانیه به خانواده ی پدری)🤗

سالی که پابه پای رهروان کربلا، پیاده روی به سمت کربلا را درک کردم و به پابوس امامان خوبی ها رفتم.

سالی که خداوند انتظاری شیرین برای سال ۹۸ را در دل ما قرار داد و امسال به لطف خداجون، داداشی شما به دنیا خواهد آمد.

خلاصه که در کل سال ۹۷ سال خوبی بود (البته جدای از اوضاع سخت اقتصادی و اجنماعی که گریبان مردم رو گرفته که انشاالله امسال اوضاع بهتر خواهد شد)

اما لحظات خیلی سریع گذشت و سال ۹۷ به پایان رسید.🤔

دوست داشتم امسال هم مثل سالهای قبل برایت تقویم درست کنم اما به علت شرایط و خستگی ناشی از بارداری اصلا فرصت نکردم که انشاالله برای سال ۹۹ اگر عمری باقی بود جبران خواهم کرد.😉

هفت سین جدید هم نچیدم و از هفت سین های قبلی استفاده کردم.😁



محمدرسول، ساره و محمدرضا



هفت روز از سال ۹۸ گذشته و امروز هشتمین روز از سال ۹۸ است. ما امشب مهمان خواهیم داشت و خاله ها و دایی ها به دیدنمون میان (اولین مهمانهای سال ۹۸ ما)😊

این ۷ روز خوب بوده (هرچند که بابایی بیشترش رو سر کار هست و من و شما خیلی حوصله مون سر میره)

شبها میریم عید دیدنی، دو سه جای دیگه مونده تا بریم.



لباس مامان دوز ساره جون واسه عیدش😉



اینم ساره جون با یه لباس دیگه ی عیدش😘



گلزار شهدا که روز دوم عید با هم رفتیم😙







اینم ساره جون کنار هفت سین شهدا




دیروز هم من رفتم برای آزمایشات سه ماهه ی دوم بارداریم.

بعدش شما رو بردم خونه ی دایی سیدعلی اینا و اونا که میخواستن برن نمایشگاه باغ غدیر رو ببینن، شما رو هم بردن و حسابی بهت خوش گذشته بود. 😄

شب هم بابایی اومد دنبالت تا بیارتت خونه و شما طبق معمول که اگه عصرها یه کم نخوابی بداخلاقی، یه مقدار بدلاخلاق بودی و غر میزدی و گریه می کردی که بعد از اینکه رفتیم عیددیدنی، یه کم سرحال شدی.😘

و اما در باب شما و نی نی (به قول خودت داداشی)😄:

خداروشکر الان که خیلی دوستش داری و مدام میای و میگی تکون میخوره؟ دستت رو میگذاری روی لباس من و حرکات نی نی رو حس می کنی (ماشاالله گل پسرمون خیلی تکون میخوره و حرکاتش کاملا پیداست حرکات ساره جون آروم بود اما داداشی ساره جون حرکات محکم و پرسرعت تری داره😁)

خیلی منتظر اومدنش هستی.

انگار واقعا صدای شما رو می شناسه و وقتی که باهاش حرف میزنی تکون تکون میخوره😄

امیدوارم سالم و سرحال باشه و باز هم به این تکونهاش ادامه بده.

دوران بارداری سرشار از استرس و خستگی و درد هست اما خوب همش می ارزه به لحظه ی تولد نوزاد و شنیدن صدای گریه اش.🤗

خدایا امسالمان را سرشار از اتفاقات خوش قرار بده.

خدایا امسال را سال ظهور آقامون قرار بده.

الهی آمین😊

پسندها (8)

نظرات (6)

عمه فروغعمه فروغ
8 فروردین 98 13:16
سال پر خیر و برکتی پیش رو داشته باشین ان شالله😘
مامانی
پاسخ
مرسی گلم شما هم همینطور😍
مامان ارشیا و پانیامامان ارشیا و پانیا
8 فروردین 98 13:26
سال نو مبارک. 😍
انشالله که عضو جدید خانواده هم صحیح و سلامت به دنیا بیاد. 😘
آمین🙏
مامانی
پاسخ
سال نو شما هم مبارک عزیزم
آمین😘
✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
8 فروردین 98 14:49
عکسا خیلی خیلی عالی بودن. انشاالله سال خوبی داشته باشین درکنار خانواده و نی نی تونم سالم به دنیا بیاد ❤❤
مامانی
پاسخ
ممنون گلم شما هم سال خوبی داشته باشید.
انشاالله
مامان و بابای حلما و حسینمامان و بابای حلما و حسین
9 فروردین 98 0:27
سال نو مبارک 
انشاالله شما هم سالی سرشار از لحظات خوب و خوش و پرخیر و برکت را در کنار خانواده محترمتون سپری کنید .💗💗🌷🌷
مامانی
پاسخ
ممنون عزبزم سال نو شما هم مبارک
🥀نوزیتا🥀🥀نوزیتا🥀
9 فروردین 98 20:50
خدا حفظش کنه😘😘خیلی نازه
مامانی
پاسخ
مرسی گلم نظر لطفتونه
مامان صدرامامان صدرا
11 فروردین 98 1:35
سال نو مبارک عزیزم🌼🌹🌸
به به مبارکه بسلامتی انشالله ساره جونم 😍😍😍
مامانی
پاسخ
سال نو شما هم مبارک عزیزم🤗