سارهساره، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

برای ساره ی گلم

#عید غدیر مبارک#جشنواره غدیر

1398/5/29 15:13
نویسنده : مامانی
687 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم سلام😍

این چند روزه حسابی درگیریم.

آخه فردا عید غدیره، بزرگترین عید ما شیعیان.🤗

از پنجشنبه غرفه های غدیر مثل هر سال توی پارک برگزار شده با این تفاوت که امسال من نمیتونم توی غرفه ها باشم و فقط دلم اونجاست.😊

پنجشنبه شما با نجمه سادات اینا رفتی غرفه ها. قرار شد خودم بیام دنبالت. یه کم دیر شده بود ترسیده بودی که نکنه گم بشی🤔

خیلی به من وابسته شدی. هم دوست داشتی غرفه ها رو بری و هم از اینکه تنها باشی واهمه داشتی.😐

جمعه صبح رفتیم پیاده روی غدیر. البته پیاده روی که نه، ما توی پارک رفتیم و به جمعیت پیاده رو رسیدیم. پیاده روی کاروان غدیر از امامزاده ابوالعباس بود تا توی پارک.

اولین باری بود که داداشی رو بردم توی این جمعیت.

هم هوا خوب بود و هم برنامه های متنوع و خوبی داشتند.

کارتهای قرعه کشی هم همراه با تغذیه بهمون دادن که ما توی قرعه کشی چیزی برنده نشدیم اما خوب با همین کارتها ژتون ناهار روز عید غدیر رو بهمون دادند. خدا انشاالله امرسون رو بده و در پناه آقاجون امام علی باشند.😊

بعدش رفتیم خونه و بعد از آماده شدن شما و داداشی، با ماشین رفتیم درِ پارک دنبال خاله مریم اینا و با هم رفتیم مولودی خونه ی عموی من.😁

جشن خوبی بود و خوش گذشت.😉

عصر رفتیم غرفه ها. شما دلت نمی خواست تنها بری و همش می گفتی چرا پیش من نمی مونی؟ ولی خوب من به خاطر داداشی نمی تونستم پیشت بمونم.

علاوه بر غرفه ها، برنامه ی شهرداری هم بود که بازیهای متنوعی داشت و پارک حسابی شلوغ بود.

نمی خواستی تنهایی بمونی. خوشبختانه فاطمه ی خاله اشرف رو دیدیم و شما رو بهش سپردم و به خونه برگشتم.

بابایی خونه بود و گفت که داداشی رو نگه می داره تا من پیش شما باشم.

وقتی اومدم پیشت حسابی خوشحال شدی و یکی دو ساعت با هم توی بازیهای مختلف پارک رفتیم و خوش گذروندیم.😁

شنبه نرفتی غرفه ها، یعنی گفتی من تنهایی نمیدم. منم نمی تونستم بیام دنبالت آخه بابایی نبود که داداشی رو نگه داره.

یکشنبه با هم رفتیم توی غرفه ها و یه کم پیشت موندم و بابا پیش داداشی بود.😊

شب هم توی مسجد جشن بود و شما یه بلیط پارک بادی از خاله گرفتی و بعد که برگشتیم خونه با بابایی رفتی پارک.

دیروز هم روز آخر غرفه ها بود و ما شما رو بردیم توی غرفه ها و به زندایی سپردمت و با بابایی و داداشی رفتیم برای خرید لباس. دو دست لباس برای داداشی خریدیم. برای شما هم میخواستیم بخریم اما دیگه متاسفانه هم وقت نداشتیم و هم داداشی خیلی گریه و بی تابی میکرد!!😣

به خاطر روز آخر غرفه ها، بهتون بلیط پارک بادی هدیه داده بودند.

دیشب هم خونه ی خاله زهرا بودیم چون جشن داشت.😄

امروز صبح به دعوت ساجده و شوهرش توی پارک صبحانه خوردیم، آش و عدسی. چه هوای خوبی بود. بابایی که رفت والیبال، من و شما هم کالسکه ی امیر عباس رو بردیم و رفتیم پارک. شما حسابی با محمدجواد و امیر مهدی و یگانه و محمد رسول بازی کردین. بعدش هم شما با خاله راضی رفتی ۷ونه ی آقاجون و منم با داداشی رفتیم خونه و بعد با ژتون ناهارمون غذاشان رو گرفتیم و اومدیم خونه ی آقاجونینا.😊

الان هم شما داری برای خودت رختخواب پهن میکنی تا بخوابی. امیدوارم که واقعا بحوابی😁

راستی مامانجون یه هفته ای میشه که کمرش رو عمل کرده. خدا کنه که خوب بشه و بتونه دوباره راه بده.😌

حالا که خیلی داره اذیت میشه. انشاالله خدا به حق این روزهای خوب، مامانجون رو شفا بده. الهی آمین.😊



ساره و امیرعلی توی پیاده روی پارک🤗











ساره و امیر عباس خونه ی زنعموی من😍



بازیهای توی پارک👇



پرتاپ توپ😎



روی طلق چهره ی منو کشیدی😄





با مداد نقاشی می کشیدی و بعد با آبپاش رنگ روی نقاشی می پاشیدی😁





پریدن از روی مانع😚



باید از یه طرف می رفتی و از طرف دیگه بیرون میومدی😊



ماهیگیری آهنربایی😁



باید توپها رو توی تایر همرنگ خودش می انداختی😉



بازی حفظ تعادل😊











فوت کردن لیوان



پارک و غرفه ها





غرفه نقاشی روی پارچه



غرفه قصه گویی



کار با سفال







خونه ی خاله زهرا😊



ساره گریه میکرد و امیرعلی غصه شو میخورد و دستشو می گرفت تا آروم بشه😁



محمدرسول، یگانه، ساره، امیر مهدی و محمدجواد😊



اینم عیدی های مامان ساز روز غدیر😊


پسندها (14)

نظرات (12)

✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿✿‿✿𝑀𝑜𝑏𝑖𝑛𝑎✿‿✿
29 مرداد 98 15:34
چه پارک قشنگیههههه😍😍😍
عیدتون مبارک♥️
مامانی
پاسخ
😍😍😍

29 مرداد 98 17:11
عیدتون خیلی مبارک عزیزان🌹🌹
گیفیت ها هم عالی مامانی 😉😊
مامانی
پاسخ
ممنون گلم عید شما هم مبارک و ممنون از نظر لطفتون😊
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
29 مرداد 98 17:16
وای چ برنامه های متنوع و خوبی

عیدتون مبارک باشه😘
مامانی
پاسخ
عید شما هم مبارک عزیزم
زهرا‌بانوزهرا‌بانو
29 مرداد 98 17:45
همیشه به خوشی ساره جون
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم شما هم خوش باشید همیشه 
عمه فروغعمه فروغ
29 مرداد 98 17:49
عیدتون مبارک🙂
چه برنامه های متنوعی،شاد باشین
مامانی
پاسخ
عید شما هم مبارک
بله برنامه های خوبی بود.
مامان صدرامامان صدرا
30 مرداد 98 0:28
عیدتون مبارک ❤❤❤
چه روز پرماجرایی گذراندید🌼🌼🌼همیشه به خوشی ها🌹🌹🌹❤❤❤
مامانی
پاسخ
عید شما هم مبارک عزیزم😍
❤️Maman juni❤️Maman juni
30 مرداد 98 1:57
عیدتون مبارک خوشکلای من 🥰🥰
مامانی
پاسخ
مرسی خاله ی مهربون

30 مرداد 98 5:26
عیدتون مبارکک
مامانی
پاسخ
عید شما هم مبارک🌹
مهندس زهرا فرجیمهندس زهرا فرجی
30 مرداد 98 10:41
عیدتون مبارک انشالله همیشه سالم و شاد و برقرار باشید
مامانی
پاسخ
عید شما هم مبارک و ممنون بابت دعای خوبتون.
یلدا
31 مرداد 98 17:20
ساره خانم عیدت مبارک.
مامانی
پاسخ
ممنون گلمممم
نرگسنرگس
1 شهریور 98 16:45
عیدتون مبارک عزیز...
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم عید شما هم مبارک
مامان عفیفهمامان عفیفه
2 شهریور 98 17:52
عجب برنامه های عالی و جذابی
خدا از بانی هاش قبول کنه
مامانی
پاسخ
الهی آمین