سیزده بدری که بود و نبود
ساره ی گلم سلام
دیروز سیزده بدر بود اولین سیزده بدری که شما با ما بودی
اما ما امسال جایی نرفتیم به احترام مادرم فاطمه ی زهرا(س). آخه امسال دهه فاطمیه با سیزده بدر مصادف شده بود و دیشب شب شهادت ایشون بود
دلم نمیومد جایی بریم و خوش بگذرونیم
با خاله مریم و اشرف و راضیه خونه ی آقاجون بودیم و کارهای روضه رو میکردیم
دیروز صبح زود هم شما خواب بودی با امیرمهدی و نجمه سادات گذاشتیمتون پیش خانوم جون و رفتیم روضه بعد که برگشتیم شما توی دل خانوم جون بودی و امیرمهدی هم کنارش داشت گریه میکرد و خانوم جون تکونش میداد و حرف میزد تا آروم بشه آخه هر دوتون گرسنه شده بودین
دیشب هم به هر دو تون مشکی پوش شدین به احترام مادر
اینم عکس شما که داشتی با پلاستیک برس موهات بازی میکردی
از خدا میخوام که خودش مراقب تو باشه و بتونی سرباز خوبی واسه امام زمانت باشی و عاشق اهل بیت (ع) باشی و پیروشون
الهی آمین