عروسی خاله راضی
سلام عزیز دلم
امروز 28 خردادماهه و بیشتر از دو هفته هست که عروسی خاله راضی شده
سه شنبه 11 خردادماه عروسی خاله راضی بود و خداروشکر به خوبی و خوشی گذشت.
چند روزه که میخواستم بیام و این پست رو بگذارم اما انگار توی این ماه مبارک رمضان حال هیچ کاری رو ندارم
شما که از چند روز قبل از عروسی تا بعد از عروسی کلی خوشحال بودی و همش میگفنی عروسی داریم هولولو و دست میزدی و میخندیدی.
شب عروسی هم لباس عروس قشنگت رو که برات خریده بودم پوشیدی (لباسی که هر روز میرفتی سر کمدت و میگفتی لباس عروسیمو بپوشم بماند که هنوز هم این کار رو میکنی و خیلی وقتا لباست رو میپوشی و کلی میچرخی و میگی لباس عروسیمو پوشیدم)
آرایشگاه هم رفتیم اما خوب چون موهای شما کوتاه بود کاری نشد روی موهات بشه و آرایشگر فقط یه سشوار برات کشید و تلی که برات خریده بودم رو روی موهات گذاشت و گیر بهش زد که همونجا توی آرایشگاه موهات رو به هم زدی و تلت رو برداشتی.
آخرشب هم توی ماشین خوابت برد و با بابایی رفتی خونه و من خونه ی آقاجونینا بودم و فردا نزدیک ظهر بود که اومدم دنبالت و آوردمت خونه ی آقاجونینا و حسابی بازی کردی با بچه ها
الان هم دیگه باید پاشم آخه بابایی برات تابت رو بسته و شما هم لیوان آب دستته و داری آبش میکنی و میخوای همه جا بریزی آخه عاشق آبی و فقط دوست داری آب بازی کنی و الان همه ی لباسات رو خیس میکنی
اینم دو تا عکس از عروس خانوم خوشگل من:
خیلی دوستت دارم عزیزممممممممممممممممممممم