یلدای ۹۷
سلام نفسم
یلدای امسال هم گذشت با یک دقیقه اضافه تر بودن در کنار هم.😊
امسال هم مثل سال گذشته، ۳ بار یلدا را جشن گرفتی. بار اول، چهارشنبه ی هفته ی پیش که توی مهدتون براتون جشن یلدا گرفتن و ازتون فیلم گرفتن و حسابی خوش گذرونده بودین. 😚
پنجشنبه شب خونه ی آقاجونینا، دومین جشن یلدات بود، دور هم بودیم با خاله ها و دایی ها، شام استامبولی درست کردیم و بهترین دستپخت رو با یه مسابقه انتخاب کردیم که دستپخت مامانی اولین شد🤣
منم یه ژله ی تصویری یلدایی درست کردم که البته یه کم رنگها درست چاپ نشد روش اما خوشمزه بود.😅
خاله مریم پفیلا آورده بود. زندایی الهام هم پفیلا و ژله هندوانه ای آورده بود. همه به اندازه ی خانواده شون میوه و تخمه آورده بودن. خلاصه که هر کسی چیزی آورده بود و یه شب به یادماندنی رو در کنار هم گذروندیم فقط جای خانواده ی خاله زهرا خالی بود که خونه ی مادرشوهرش دعوت بودن.
جای مهدی خاله صدیق هم خیلی خالی بود، آخه سربازه و نمیتونست بیاد. یادش بخیر پارسال که بود چند تا مسابقه هم تدارک دیده بود و دور هم اجرا کردیم که خوشحالیمون رو دوچندان کرده بود. انشاالله عمری باشه سال دیگه در کنارمون خواهد بود.😊
جمعه شب یعنی شب یلدا، خونه ی مادرینا بودیم. ماکارونی شاممون بود و اینجا هم مسابقه ی بهترین دستپخت رو داشتیم (ماکارونی من خیلی خوب و مثل همیشه نشد متاسفانه🤔) زن عمو اصغر و فخرالسادات جایزه ی بهترین دستپخت رو گرفتند. سفره ی کوچیک و قشنگی هم پهن کردیم با یه کرسی نمایشی.
اینم ساره خانومی با لباسی که خودم براش دوختم و خداروشکر خیلی دوست داره، در کنار سفره یلداییمون😍
عرفان و ساره و زینب😁
ژله ی تصویری که اون شب درست کردم خیلی بهتر شد هرچند که اگه رنگ سیاهم بهتر بود خیلی بهتر از این هم می شد.😁
اون شب هم جلسه ی صندوقمون بود که چهارمین سالگرد تاسیسش هم بود و هم شب یلدا.😄
خیلی خوش گذشت. مسابقه گذاشتیم و روی تابلو همه با چشم بسته نقاشی یه آدم رو کشیدند و کلی خندیدیم.🤣
بعد هم دو گروه شدیم و مسابقه ی پانتومیم داشتیم که اونم خیلی جالب بود و در آخر کار، هر دو روه مساوی شدند و نماینده ی هر گروه جایزه گرفت.
موقع مسابقه ی ما، ساره خانوم هم در حال عکاسی از دفترش بود👇
و چون که تا آخرشب بیدار بود صبح اصلا حالش رو نداشت که بره مهد و می گفت خوابم میاد😄 ولی به هرحال رفت.
شب خوبی بود. انشاالله که بتونیم همیشه در کنار هم خوش باشیم.😊