روضه های آقاجون- دهه فاطمیه (۲۵ بهمن تا ۴ اسفند ۹۶)
نفسم سلام
روضه های امسال آقاجونینا هم دیشب به پایان رسید.
امسال یک سال بزرگتر شده بودی و مثل پارسال خیلی شیطنت نمیکردی.
گاهی با امیرمهدی و محمدجواد بازی می کردی اما هر چه بزرگتر می شوی روحیه ات با آنها که پسرند متفاوت تر می شود و زیاد نمی توانی باهاشون که بازی پسرانه می کنند بازی کنی.
دخترکم روحیه ی دخترانه داری
گاهی هم با مرضیه یا محمدرسول بازی میکردی و گاهی به حال خودت می نشستی و نقاشی می کشیدی و ...
کمی هم سرما خوردی و سرفه و ... که خداراشکر داری بهتر می شوی.
ده شب گذشت و شما هر روز برای رفتن به خونه ی آقاجونینا لحظه شماری می کردی هرچند بعضی اوقات خسته می شدی یا با بچه ها دعوا می کردید ولی خوشحال بودی از اینکه تنها نیستی (تنها بودن برایت خیلی سخت شده و بیشتر اوقات میگی چرا من خواهر و برادر ندارم)
امروز که رفتیم خونه ی قاجونینا تا اونجا رو مرتب کنیم موقع برگشت کلی گریه کردی که چرا من باید برم خونه و تنها باشم چرا هیچکس خونه ی ما نمیاد؟!!
آخرش هم وقتی اومدیم خونه به عمه گفتی باید بیاد بالا و مهمون ما باشه که اونم اومد و کمی باهات بازی کرد و رفت.️
خلاصه که به خوبی گذشت انشاالله حضرت زهرا همیشه پشت و پناهت باشد.️
خوب بریم سراغ عکسها
عکس خیلی ندارم چند تا عکس هم ساجده ازتون گرفت که بعدا میفرستم
خیلی دوستت دارمممممممممممم
روضه های امسال آقاجونینا هم دیشب به پایان رسید.
امسال یک سال بزرگتر شده بودی و مثل پارسال خیلی شیطنت نمیکردی.
گاهی با امیرمهدی و محمدجواد بازی می کردی اما هر چه بزرگتر می شوی روحیه ات با آنها که پسرند متفاوت تر می شود و زیاد نمی توانی باهاشون که بازی پسرانه می کنند بازی کنی.
دخترکم روحیه ی دخترانه داری
گاهی هم با مرضیه یا محمدرسول بازی میکردی و گاهی به حال خودت می نشستی و نقاشی می کشیدی و ...
کمی هم سرما خوردی و سرفه و ... که خداراشکر داری بهتر می شوی.
ده شب گذشت و شما هر روز برای رفتن به خونه ی آقاجونینا لحظه شماری می کردی هرچند بعضی اوقات خسته می شدی یا با بچه ها دعوا می کردید ولی خوشحال بودی از اینکه تنها نیستی (تنها بودن برایت خیلی سخت شده و بیشتر اوقات میگی چرا من خواهر و برادر ندارم)
امروز که رفتیم خونه ی قاجونینا تا اونجا رو مرتب کنیم موقع برگشت کلی گریه کردی که چرا من باید برم خونه و تنها باشم چرا هیچکس خونه ی ما نمیاد؟!!
آخرش هم وقتی اومدیم خونه به عمه گفتی باید بیاد بالا و مهمون ما باشه که اونم اومد و کمی باهات بازی کرد و رفت.️
خلاصه که به خوبی گذشت انشاالله حضرت زهرا همیشه پشت و پناهت باشد.️
خوب بریم سراغ عکسها
عکس خیلی ندارم چند تا عکس هم ساجده ازتون گرفت که بعدا میفرستم
خیلی دوستت دارمممممممممممم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی