سارهساره، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

برای ساره ی گلم

نوروز و سیزده بدر ۹۹😉

1399/1/15 17:17
نویسنده : مامانی
396 بازدید
اشتراک گذاری

نوروز امسال هم گذشت.

نوروزی که چند عید رو در دل خودش داشت و ما نتونستیم این عیدها رو با هم جشن بگیریم.

تولد امام حسین(ع)، حضرت عباس(ع) و امام سجاد(ع)😍

ببخش آقاجان که نتوانستیم براتون جشن بگیریم ولی توی قرنطینه ی خانگی دونات و نان خامه ای پختیم و با هم یه جشن کوچولو گرفتیم.😊

انشاالله سال آینده جبران خواهیم کرد.

ایام عید امسال همه را در خانه بودیم.

از شب دوم عید که خانوم جون و آقاجون رو دیدیم دیگه ندیدیم و دلمون براشون یه ذره شده اما خوب به خاطر خودشونه که نمی ریم خونه شون آخه خیلی نگرانشون که مبادا خدای ناکرده ناقل باشیم و اونا این ویروس لعنتی رو بگیرن.😣

واقعا حوصله مون سر رفته.

از روز هشتم عید آموزش شما دوباره از سر گرفته شد و خانومتون درس جدید داد.

هرچند که قبلش هم تکالیف نوروزی داشتی.

خسته شده ای و میگی مامانی اگه دوباره برم مدرسه فاطمه رو محکم بغلش میکنم دلم خیلی براش تنگ شده. (فاطمه دوست صمیمی شما توی کلاستونه😍)

اصلا دیگه حوصله تکلیف نوشتن رو نداری اما خوب چاره ای نیست باید ادامه داد.

توی تمرین ها و تکلیفهات مشکلی نداری و همه رو یاد گرفتی.

ریاضی خوبه، فارسی نوشتاریت خیلی خوبه روانخوانی هم خوبه اما خیلی علاقه به خواندن نداری و همش میخوای از زیرش در بری😁

قرآنت هم عالیه و علومت رو هم بلدی.

خداروشکر مشکلی از این بابت نداریم.

انشاالله که باقیمانده ی کتابهایت رو هم بدون اشکال یاد بگیری و موفق باشی.

امسال هم چه سالی شد برای کلاس اولی من!!!🤔

و اما از سیزده بدر امسال بگم:

امسال باید روز طبیعت رو در خونه میگذروندیم.

صبح توی تلویزیون دیدم که آقایی رفته بود سبزی آش بهره تا آش بپزن. به بابایی گفتم کاش ما هم سبزی آش داشتیم تا آش می پختیم.

یه کم بعدش بابایی گفت شما حبوبات رو آماده کن من می رم سبزی میخرم.

منم دست به کار شدم و سریع نخود و لوبیا رو خیساندم و بعدازظهر پختم.😊

ظهر بابایی الویه درست کرد و با هم خوردیم.

بعدازظهر واقعا حوصله ام سر رفته بود. شما هم رفته بودی پایین پیش عمه.

داداشی رو بغل کردم و رفتم پایین. دیدم شما و عمه نشستین پای تلویزیون.🙄

گفتم یعنی امروز سیزده بدره پاشین یه کم بریم توی حیاط.

چیپس و کاهو و عسل آماده کردیم و رفتیم بیرون.

یه کم نشستیم اما چون هو خیلی سرد بود و نم نم بارون هم میومد اومدیم تو.

گفتیم آش رو بپزیم که عمه پیشنهاد داد توی حیاط آتیش روشن کنیم و آش آتیشی بپزیم.

اولش بابایی مخالفت کرد اما بعد دیدیم که با یه بغل چوب و استامبولی و بساط آتیش اومد و رفت توی حیاط.

و آتیش روشن کرد و آش پختیم.

عمه فاطمه اینا هم اومدن و بهمون خیلی خوش گذشت.

و اینطوری توی خونه بساط سیزده بر بیرونی برپا کردیم و خاطره ای ماندگار برای خودمون از این سیزده کروواسی ساختیم.

خدایا:

کاری کن دوباره بتونیم در کنار عزیزانمان باشیم و شاد.

کاری کن از شرّ این ویروس خلاص بشیم.

دلم برای مسجدرفتن و مراسم های مذهبی مون خیلی تنگ شده و تمام غصه ام ماه رمضان که داره میاد اما این ویروس همچنان هست.

خدایا نکنه ماه رمضانمون هم به همین منوال بخواد بگذره‌😏

خدایا خودت به دادمان برس.

الهی آمین.















اینم بازیهای شما با فاطمه و عمورسول و خرگوشهای کوچولوی جورابی که با فاطمه  درست کردین😊




پسندها (15)

نظرات (14)

عمه فروغعمه فروغ
15 فروردین 99 17:24
ان شالله این روزا هم زودتر  تموم بشن...شاد باشین همیشه 🌹
مامانی
پاسخ
انشاالله 
ممنون عزیرم😍

15 فروردین 99 18:48
انشالله مدرسه ها زود باز بشه بری فاطمه جونت رو بغل کنی دخترم!
مامانی
پاسخ
انشاالله 
نرگسنرگس
15 فروردین 99 18:53
خوش باشید 🌺🌺🌺🌺
مامانی
پاسخ
😘😘😘
مامانی گیتا جون و برديا جونمامانی گیتا جون و برديا جون
15 فروردین 99 19:44
چه ایده خوبی خدا رو شکر که بهتون خوش گذشته
ما هم‌۱۳ اش دشتیم
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم 
نوش جان😍
مامان فاطمهمامان فاطمه
15 فروردین 99 23:26
الهی شکر ک خوش گذشته...منم مثلی شوما غصم ماه رمضونه...چ کنیم تو این اوضاع🙁
مامانی
پاسخ
ممنون گلم
انشاالله که بخیر بگذره
مامان آیسلمامان آیسل
15 فروردین 99 23:56
براتون بهترین روزها رو آرزومندم دوست عزیزم❤️
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم منم برای شما همین آرزو رو دارم

16 فروردین 99 17:00
شاد باشید♥♥♥😍😍
مامانی
پاسخ
😍😍😍
نازینازی
16 فروردین 99 17:37
ایشالله همیشه به شادی و خوشی خاله جون🤩😇
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم به همچنین
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
17 فروردین 99 2:13
هزار ماشالله ب گل دختر و گل پسر نازنینمون انشالله بگذرد این روزگار سخت و بار دگر روزگار چون شکر آید برای کلاس اولیها این تعطیلی خیلی سختتره و مادرها بدجوری به زحمت افتادن خدا قوت خواهرجان😘
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
17 فروردین 99 2:14
هزار ماشالله ب گل دختر و گل پسر نازنینمون

انشالله بگذرد این روزگار سخت و بار دگر روزگار چون شکر آید

برای کلاس اولیها این تعطیلی خیلی سختتره و مادرها بدجوری به زحمت افتادن

خدا قوت خواهرجان😘


😘
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم
برای شما که دیگه فوق العاده سخت تر شده
که هم باید مادری کنید و هم معلمی برای کلاس اولیتون و شاگرداتون.

 
بابا و مامانبابا و مامان
17 فروردین 99 8:18
پست هاتون عالیه. خدا حفظ کنه کوچولوهای عزیز را.
ما هم دعا میکنیم هر چی زودتر همه چیز درست بشه و شر این ویروس از یر دنیا کوتاه بشه. همچنان در خانه میمانیم🙂
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم
انشاالله که همینطور بشه 
mahsamahsa
17 فروردین 99 10:45
انشالله که این روزهای سخت خیلی زود تموم بشن
روز سیزده بدر با آش و آتیش چه شود خیلی خوشحالم که بهتون خوش گذشته💓
مامانی
پاسخ
انشاالله
امیدوارم به شما هم خوش گذشته باشه😍
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
30 فروردین 99 2:47
همیشه خوش باشید عزیزای من😘
مامانی
پاسخ
شما هم خوش باشید گلم
یلدا
3 اردیبهشت 99 18:27
شاد باشین تا زیبایی های زندگیتون رو به رخ زشتی های این دنیا بکشید..
مامان مهربون خوشحال میشم اگه نظرتون رو راجب این جمله ی من بدونم...
مامانی
پاسخ
خیلی جمله ی قشنگیه عزیزم
ممنون