شیطنت های دختری
عزیز دلم ساره جونم سلام الان تازه از خونه ی عمو اصغرت برگشتیم (ختم انعام خانوادگی خونشون بود) الان شما خوابی. حسابی اونجا خسته شده بودی و خوابت میومد و نمیخواستی بخوابی این روزها خیلی تحرکت زیاد شده هر کسی که بلندت میکنه اولین چیزی که میگه اینه: چرا اینقدر سبک شده!!!!! دیگه قشنگ می نشینی بدون هیچ کمکی با روروئکت تند تند راه میری. نمیخوای تنها باشی وقتی هم که میخوام توی آشپزخونه به کارهام برسم شما رو توی روروئکت میگذارم و شما برای خودت توی آشپزخونه رژه میری. بقیه شو توی ادامه ی مطلب بخونید... چند وقتی گیر داده بودی به پردۀ آشپزخونه و تا حواسم بهت ن...
نویسنده :
مامانی
20:55