کارهای جدید ساره!
چند وقت پیش رفته بودی پایین عمه میگفت سر کمدم بودم یهو پشت سرم رو نگاه کردم ساره رو دیدم ایستاده جا خوردم و ترسیدم بهش گفتم تو کار دیگه ای نداری؟ گفت نه! گفتم وایسادی منو نگاه میکنی؟ گفت اوم و سرشو تکون داد
حالا هر وقت بهش میگه همینطور جوابشو میده و کلی براش میخندیم!
صدای بعضی حیوانات رو یاد گرفتی:
گنجشکه میگه: دیگ دیگ (جیک جیک)
گاوه میگه: ماما
مموشی میگه: مَو
هاپوهه میگه: هاب
ببعی میگه: بَ بَ
کلاغه میگه: قوم قوم
به مگش میگی مَگَ
مورچه رو میگی موده سوسک رو میگی اوک
عموزنجیرباف با هم بازی میکنیم و تو قشنگ جاهایی که باید بگی بله رو میدونی و میگه بَئه
داری تمرین میکنی پریدن رو یاد بگیری
بازی حمومک مورچه داره رو باهات میکنم و بشین پاشو رو یاد گرفتی
این روزها به بازی با لوگوهات خیلی علاقه پیدا کردی و با هم میشینیم کلی بازی میکنیم
یاد گرفتی عطسه و سرفه ی الکی میکنی و همینطور که عطسه میکنی در دهنت رو هم میگیری
عطسه ی واقعی هم که میکنی سریع دستت رو میگیری جلوی دهنت اینو عمه یادت داده
راستی جمعه به خانومجون گفتم یه کم جلوی موهات رو کوتاه کنه آخه خیلی میومد توی چشمات و اذیتت میکرد گیر هم که نمیگذاشتی به موهات بزنم واسه همین گفتم چشمات ضعیف میشه
هرچند موی جلوی کوتاه بهت نمیاد اما خوب زود رشد میکنه و انشاءالله دوباره که بزرگ شد دیگه میگذاری موهات رو ببندم و مجبور نمیشم کوتاهش کنم!
فعلاً چیز دیگه ای یادم نمیاد
تا بعد