سارهساره، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

برای ساره ی گلم

واکسن 6 ماهگی

1392/12/26 12:41
نویسنده : مامانی
238 بازدید
اشتراک گذاری

 

خانوم گلم دوباره سلام

 

پریروز یعنی شنبه 24 اسفندماه بردمت مرکز بهداشت تا واکسن 6 ماهگیتو بهت بزنندآخ

 

البته دیروز 6 ماهت تموم شد اما خوب چون که فقط روزهای زوج واکسن میزنند بهم گفته بودند اگه یه روز زودتر هم شد بیارش چون که نزدیک عیده و تعطیلی ها شروع میشه

 

ساعت 9:30 بو که بابایی اومد و با هم بردیمت مرکز بهداشتقلب

خدا رو شکر همه چیزت نرمال بود و مشکلی نداشتیلبخند

 

بابایی بغلت کرد تا واکسنت رو بزنند من که طاقتشو نداشتم از اطاق اومدم بیرون و با صدای گریه ی تو دوباره اومدم داخل اطاق و بغلت کردم تا آروم شدیآخبغل

 

اشک توی چشمات جمع شده بود، دو تا واکسن بهت زدند یکی به پای چپت و یکی به پای راستت، قطره ی فلج اطفال هم بهت دادند


واکسن

واکسن

 

گفتند واکسنی که به پای چپت زدند دردناکه و باید مواظبت باشم و سرد و گرمش کنم تا کبود نشه و زودتر خوب بشه

 

وقتی اومدیم خونه بهت شیر دادم و خوابیدیخواب، منم از فرصت استفاده کردم و واست سوپ درست کردم آخه باید از همون روز سوپ دادن بهت رو شروع میکردم

 

یکی دو ساعت بعدش بیدار شدی و بهت غذا دادم، قطره استامینیفن هم بهت دادم آروم شدی و خوابیدی

 

خلاصه که گذشت، انگار پریروز خیلی درد نداشتی اما عوضش دیروز از صبح تا شب آروم و قرار نداشتی و بغل من بودی (یعنی رفته بودیم خونه ی آقاجون تا با خاله ها و زندایی ها واسه روضه های آقاجونینا سبزی پاک کنیم آخه امسال روضه هاشون که ده شبه توی عیده از هشتم فروردین ماه شروع میشه اما خوب شما که نگذاشتی من سبزی پاک کنم)

 

شب که اومدیم خونه یه کم آروم شدی و خوابیدی

 

راستی دیروز یه لباس خوشگل، یه ساپورت کوچولو و یه جفت جوراب هم واسسه ی عیدت خریدم، مبارکت باشه گلملبخند

 

حالا دارن زنگ در خونه رو میزنند برم ببینم کیهسوال

 

فاطمه دوست مامانی بود با شوهرش آقامحمد، با شما رفتیم دم در و اومدیم، اولین بار بود که آقامحمد شما رو میدید، مثل همه گفت که شما شکل بابایی هستی

فاطمه جون هم کلی ذوقتو کرد و باهات حرف زد و شما هم خندیدینیشخند

 

الان هم دوباره دمرو افتادی و گریه میکنی باید بیام سراغتناراحت

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان یه نی نی کوچولو
27 اسفند 92 11:20
الهی ,دخمل ناز نازی ,حتما خیلی اذیت شده ,انشالله که زود زود خوب بشه
مامانی
پاسخ
بازم واکسن 6 ماهگیش خیلی بهتر از 4 ماهگیش بود.ممنون، خدا رو شکر بهتره ساره جون
سحر مامان یسنا
27 اسفند 92 12:42
باز هفت سین سرور ماهی و تنگ بلور سکه و سبزه و آب نرگس و جام شراب باز هم شادی عید آرزوهای سپید باز لیلای بهار باز مجنونی بید باز هم رنگین کمان باز باران بهار باز گل مست غرور باز بلبل نغمه خوان باز رقص دود عود باز اسفند و گلاب باز آن سودای ناب کور باد چشم حسود باز تکرار دعا یا مقلب القلوب یا مدبر النهار حال ما گردان تو خوب راه ما گردان تو راست باز نوروز سعید باز هم سال جدید باز هم لاله عشق خنده و بیم و امید عید شما مبارک
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم، عید شما هم مبارک باشه و سال خوبی در پیش رو داشته باشین انشاءالله
مامان اسماء جونی
27 اسفند 92 12:47
مبارک باشه6ماهگیت عزیــــــــــــــــــــــــــــز دلم واکسنت هم همینطور وااای لباساتم مبارک باشه عزیز خاله مطمئنم توش خیلی نازتر شدی
مامانی
پاسخ
ممنون خاله جون، نظر لطفتونه
علامه کوچولو
28 اسفند 92 21:56
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش، اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام ******** سال نو مبارک ********
مامانی
پاسخ
ممنون، سال نو شما هم مبارک
ساجده...
2 فروردین 93 13:29
نیم سالگیت با دوروز تاخیر مبارک
مامانی
پاسخ
آخی ممنون عزیزم
مامان دلنیا
11 فروردین 93 0:46
ایشالله 120 ساله شی.
مامانی
پاسخ