سارهساره، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

برای ساره ی گلم

خونه ی دوست مامانی

1393/2/5 10:03
نویسنده : مامانی
221 بازدید
اشتراک گذاری

ساره جونم سلام

الان شما هنوز خوابی و منم از فرصت استفاده کرد و اومدم تا برات بنویسمقلب

دیروز صبح من و شما رفتیم حمام، بعدش اومدیم بیرون و شیرتو خوردی و خوابیدیخواب

 

یه کم بعدش خاله اشرف اومد دنبالمون و رفتیم فنی و حرفه ای یه سری بزنیم که بسته بود، ما هم رفتیم توی فرهنگسرای نور و توی کانون مادران ثبت نام کردیم تعریف کلاسهاشو که خیلی کردند حالا باید بریم ببینیم چطوریه!!!


از اونطرف هم رفتیم خونه ی خاله که کامپیوترشونو درست کنم که آخرشم درست نشد!!! خاله گفت بریم روی پشت بامشون، رفتیم. خوشحال شده بودی و کلی واسه خودت بازی کردی توی اتاق روی پشت بامشون:

ساره روی پشت بام

 

دو تا بچه کبوتر توی اتاقک روی پشت بومشون بودند که خاله میگفت یه هفته است که به دنیا اومدن!!!

بچه کبوترا

 

دیشب هم رفتیم خونه ی فاطمه جون دوست مامانی، اولین باری بود که اونجا میرفتیلبخند

(دوستای مامانی،هر دوشون اسمشون فاطمه است. هر سه تای ما ازدواج کردیم و از بچگی با هم دوست بودیم و همسایه هم بودیم. از بعد از ازدواجمون هم با همدیگه ارتباط خانوادگی داریم یعنی شوهرامون هم دوست دارند با همدیگه رفت و آمد داشته باشیم. فاطمه و شوهرش قبل از عید رفته بودند کربلا که ما نتونسته بودیم هنوز بریم دیدنشون و دیشب بلاخره بعد از دو ماه رفتیم خونشون با اون یکی فاطمه که بارداره و توی هشت ماهه و انشاءالله حدود یه ماه و نیم دیگه کوچولوش به دنیا میاد..)

دیشب برای شام اونجا دعوت بودیم با شوهرانمون..قلب

 

خیلی خوش گذشت، کلی تعریفتو کردند . می گفتند ماشاءالله دختر آرومی هستی و ناز.

اینجا سر سفره ی شام بودیم و تو هم داشتی با سر شیشه ی شیرت بازی میکردی:

تشنه ات شده بود و داشتی با شیشه شیرت آب میخوردی

بعد از شام، ما توی آشپزخونه بودیم و شیرتو خوردی و روی پام خوابت برد، میخواستم ازت عکس بگیرم اما خوب خوابت برده بود..

وقتی پا شدیم که بریم خونه، بیدار شدی (حدود یه نیم ساعت خوابیده بودی فقط) و چند تا عکس ازت گرفتم:

روی مبل نشسته بودی و بابایی صدات کرد و کلی واسش ذوق کردی:

خیره شده بودی به ویترین فاطمه جون:

دیشب حدود ساعت 12:30 بود که اومدیم خونه و شما هم تا 1:30 نخوابیدی و بازی میکردی...

 

الان هم بیدار شدی و بابایی داره موهاتو شونه میکنه و باهات حرف میزنهفرشته

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان موعود
5 اردیبهشت 93 10:16
سلام خوبید؟ خدا دختر گلتون رو براتون حفظ کنه ماشا الله ماشا الله خیلی نازه برای من و دخملیم هم دعا کنین خدانگهدار
مامانی
پاسخ
سلام، ممنون که بهمون سر زدین، نظر لطفتونه، چشم انشاءالله
خاله مینا
5 اردیبهشت 93 12:24
خصوصی گلم
مامانی
پاسخ
خاله مینا
5 اردیبهشت 93 12:28
الهی فدای دخملی ناز بشم من چقد خوب ک دوستای به این خوبی داری دوستای من ک ازدواج میکنن ما مجردارو فراموش میکنن جوجه کبوترا خیلی نانازی بودن
مامانی
پاسخ
بله خداروشکر دوستان خوبی واسه هم هستیم
مامان دوقلوها
5 اردیبهشت 93 14:33
سلام دوست عزیز دوقلوهای من سارا و ثنا زنگیان تو جشنواره نوروزی شرکت کردن ممنون میشم به وبلاگ ما بیاین و دوقلوهامون رای و امتیاز5 رو بدین
مامانی
پاسخ
سلام عزیزم، چشم حتما سر میزنم
مادر جون آبتین و آروین
5 اردیبهشت 93 16:24
پس حسابی بهتون خوش گذشته.عزیزمالاهی که همیشه شاد باشین شما لینک شدین
مامانی
پاسخ
بله خدا رو شکر ممنون از لطفتون و اینکه بهمون سرزدی، شما هم جزو دوستای ساره جون هستین
مامان صدرا
5 اردیبهشت 93 21:30
وای چه دختر خوشگل وبه قول دوستای مامان اروم وناز نازی مامانی روزت مبارک
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم، روز شما هم مبارک
مامی لیانا جون
6 اردیبهشت 93 1:11
قربونت برن كوچولوی خوشمزه ‌خوردنی
مامانی
پاسخ
خدانکنه عزیزم
مامان موعود
6 اردیبهشت 93 9:19
سلام گلم ممنونم که افتخار دادی و به وبلاگم سر زدی التماس دعا
مامانی
پاسخ
سلام عزیزم، خوشحال شدم که بهمون سر زدی، انشاءالله که بتونیم دوستان خوبی واسه هم باشیم
مامان یه نی نی کوچولو
6 اردیبهشت 93 14:29
انشالله که همیشه خوش باشید ,همیشه ام باشه از این مهمونیا ,منم چند تا دوست دارم که هنوزم با هم رفت وامد داریم ,خدایی باهاشون که هستم خیلی خوش میگذره
مامانی
پاسخ
ممنون، آره واقعا خیلی خوش میگذره
مامان هلیا
8 اردیبهشت 93 10:52
افرین به این دخمل خوشکل و ساکت که تو مهمونی مامانشو اذیت نمیکنه قلبونش برم
مامانی
پاسخ
مامان اسماء کوچولو
9 اردیبهشت 93 11:41
مهمونی با دوستا خیلی مزه میده متاسفانه ما و دوستامون همه محل زندگیمون از هم دور شده دیر به دیر ه و میبینیم... ساره جون و ببوس
مامانی
پاسخ
انشاءالله که دلتون با هم باشه ممنوت عزیزم، چشم حتماشما هم اسماء جونمو ببوس
مامان هلیـــــــــــــــــا
9 اردیبهشت 93 12:06
با اجازتون این همه دخمل گلتو بوسیم ساره جون دوستت دارم
مامانی
پاسخ
ممنون خانومی، خیلی لطف کردی عزیزم
خاله حدیثه
13 اردیبهشت 93 14:17
لبخندت … دنیایم را تغییر میدهد ، کافیست بخندی تا ببینی چگونه در سردترین فصل سال گل از گلم میشکفد
مامانی
پاسخ
خیلی قشنگ بود، ممنون