سارهساره، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

برای ساره ی گلم

کاردستی های ساره جونی

اینم کاردستی های امروز ساره جون با رول دستمال کاغدی پروانه و ماشین و کفشدوزک اینم یه دوچرخه که با کاغذهای اضافه از کارمون درست کرده راستی امروز صبح با هم رفتیم کارت سنجشت رو گرفتیم تا یکشنبه صبح بریم برای سنجش پیش دبستانیت. پریشب هم با شما و بابایی رفتیم لوازم التحریرت رو گرفتیم. دیگه حسابی داری برای پیش دبستانی آماده میشی. اینا هم برچسب دفتر و مدادهات که خودم برات طراحی و چاپ کردم   ...
14 شهريور 1397

عکس های جامانده از جشنهای غدیر

سلام عزیزم این چند تا عکس هم مربوط به جشن شام غدیر در پارکه و تزیبنات توی مسجد   ساره جونی در حال تماشای برنامه های جشن غدیر به ترتیب از راست: ریحانه سادات، ساره، نجمه سادات و امیرمهدی جون (آخه من به همراه شما چهار تا رفتیم جشن و تا آخر در کنار هم بودیم) ساره و امیرمهدی اینم ساره جونم توی مسجد ...
14 شهريور 1397

عید غدیر مبارک

عزیز دلم سلام امروز روز عید غدیره بزرگترین عید ما شیعیان. از جمعه تا دیشب که چهارشنبه بود و شب عید، به مناسبت دهه ی ولایت و عید غدیر، هر روز عصر ساعت ۶ تا ۸ غرفه های کودک رو داشتیم توی پارک و شما عاشق غرفه ها بودی و لحظه شماری می کردی تا بریم پارک. افتتاحیه غرفه ها غرفه ی ما که شامل سه قسمت بود: منج، کلاژ و پازل که همش دست ساز بود و کار خودمون غرفه رنگ آمیزی غرفه قصه گویی و بازی غرفه نقاشی روی صورت غرفه بازی های فکری غرفه کار با سفال و غرفه ماسه بازی اینم نمای کلی از غرفه ها برنامه ی خوبی بود و دیروز اختتامیه برنامه هامون بود. امیدوارم که تونسته باشیم م...
8 شهريور 1397

امیرعلی جون به دنیا اومد

عزیزم یکشنبه ۲۸ مردادماه ۹۷ نی نی خاله مریم به دنیا اومد.   من دنبال خاله مریم رفتم بیمارستان و اولین کسی بودم که امیرعلی جونم رو دیدم. وای که چه حس قشنگیه که لحظات اولیه ی زندگی یک نوزاد اونو ببینی   بعد هم رفتم لباسای کوچولوشو بهش پوشوندم و بغلش کردم. واقعا هم تولد یک انسان خیلی عجیب و شگفت انگیزه خداروشکر سالم و سرحال بود و سفید و ماه و دوست داشتنی . شما هم که اینقدر لحظه شماری می کردی که ببینیش و پریشب با هم رفتیم دیدیش. دیروز هم دوباره رفتیم خونه شون.   فعلا همینطور میگی مامانی خدا کی به ما نی نی میده؟ و بعد دعا میکنی که ما هم زودتر نی نی...
31 مرداد 1397

جشن عقد ساجده

دوشنبه عصر ۲۲ مردادماه ۹۷ مصادف با سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) (روز عشق)   نمیگذاشتی درست ازت عکس بگیرم تا میگفتم بیا ازت عکس بگیرم می گفتی باشه و شروع میکردی به شکلک درآوردن و مسخره بازی ساره، محمدجواد و یگانه نفس من ساره با عروس و ماشین عروس ساجده جونم انشاالله که خوشبخت بشین عزیزم ...
26 مرداد 1397

ثبت نام پیش دبستانی

عزیز دلم برای ثبت نام پیش دبستانیت خیلی وقته که درگیرم و کلی پرس و جو کردم. ۷، ۸ جا رفتم دیدم و بلاخره دیروز تصمیم بر این شد که بریم توی پیش دبستانی لبخند کودک ثبت نامت کنیم.   دیروز با هم رفتیم و خداروشکر شما هم خیلی پیش دبستانیت رو پسندیدی و حسابی بازی کردی. اندازه ی لباست رو هم گرفتن و گفتن که حدودا دو هفته ی دیگه آماده است. فقط چون گوشیم رو یادم رفته بود ببرم نشد ازت عکس بگیرم. انشاالله یه وقت دیگه.   امیدوارم که مهد خوبی باشه و شروع خوبی باشه برای آموزش و اول راهی که در پیش رو داری عزیزم.   ...
14 مرداد 1397

صحرا و باغ کوچک عمه فاطمه

سلام عزیزم جمعه ی این هفته برای اولین بار رفتیم صحرای عمه فاطمه اینا (وقتی بهت گفتم میخوایم بریم با تعجب گفتی مگه عمه فاطمه اینا هم صحرا دارن؟!! )   کوچیک بود اما جمع و جور و خوب بود و باصفا صحراشون نزدیک ریل قطار بود و تا شب پنج شش تا قطار رو دیدیم که از اونجا رد شد.   عصر هم عمه اینا آش پختند و دور هم خوردیم. شب هم جلسه ی صندوق داشتیم.   روز خوبی بود موقع برگشت هم شما از خستگی توی ماشین خوابت برد. عزیزم انشاالله همیشه بهت خوش بگذره و شاد باشی. ساره کنار ریل قطار ساره و زینب ساره، زینب، عرفان، فاطمه و حدیث ساره و بابایی فاطمه، ساره و حدیث حدیث...
14 مرداد 1397