سارهساره، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

برای ساره ی گلم

💫عید غدیر مبارک💫

عید غدیر امسال هم گذشت. امسال اما غمی در دلهایمان بود.😔 هم غم نبود عاطفه در میانمان و هم کرونا و مشکلات آن.☹ هنوز هم انگار قلبم باور نداره که عاطفه دیگه بین ما نیست. خونه مون رو غم گرفته.😣 خاله زهرا هم که مریضه و باید یکی دو روز آینده آماده بشه برای عمل تا تومور خوش خیمی که توی سرش هست رو در بیارن.😦 روزهای سخت و پردردی رو می گذرونه و ما هم کاری نمی تونیم بکنیم غیر از دعا.🙏 بگذریم.... خداروشکر می کنیم برای اینکه امسال هم تونستیم عید غدیر رو جشن بگیریم هرچند جشنی کوچک.😊 دو شب قبل از عید رفتیم و لباس نو خریدیم واسه روز عید. ظهر عید رو با عمه اینا خونه ی مادرینا بودیم که متاسفانه ای خالی مادر امسال در بینمان فوق الع...
20 مرداد 1399

😍کارنامه ی سال اول😍

عزیزکم سلام😄 سال تحصیلی شما هم به پایان رسید البته با دادن کارنامه هایتان😉 در روز شنبه ۴ مردادماه ۹۹ 😊 کارنامه ی ترم اولت را که خیلی دیر بهمون دادند یعنی بعد از عید نوروز، تازه اونم فقط عکسش رو دادند!🤔 وقتی کارنامه ات رو دیدم جا خوردم.🙄 انتظارش رو نداشتم.😣 آخه فقط سه تا خیلی خوب داشتی و سه تا درس اصلی ات یعنی فارسی و ریاضی و علوم خوب بود!🤔 به نظرم منصفانه نبود چون من توی خونه خیلی باهات کار کرده بودم و هر سوالی که ازت می پرسیدم قشنگ جواب می دادی و کلربوکت رو هم که دیده بودم امتحانات و فعالیت هات هم خوب بود.😐 چند روزی اعصابم خورد بود و بالاخره رفتم توی مدرسه و به خانم معلمتون اعتراض کردم.🙁 کاشف به عمل آمد که هم یه کم ک...
8 مرداد 1399

پویش بزرگ کودکان_علوی ویژه سیزدهمین_جشنواره_غدیر

💗سلام به همه ی نی نی وبلاگی های عزیز💗 ساره و امیر عباس و پسرخاله هاشون (امیرعلی و امیر مهدی) در یک پویش ویژه ی عید غدیر شرکت کردند و نیازمند حمایت دوستان هستند.😊 لطفا اگه تلگرام دارید این عکس رو توی کانال محله پزوه (#محله_پزوه🔻🌴 POZVE@🌴) لایک کنید. یک دنیا سپاس🙏 شماره هاشون در پویش: ✔ 7 ساره کشتکار ✔ 8 امیرعباس کشتکار ✔ 2 سید امیرمهدی و سید امیرعلی طباطبایی دوستتون داریم😍😍😍 ...
7 مرداد 1399

شیر به جای دوغ🤣🤣🤣

عزیزم سلام✋ چهارشنبه شب هفته ی پیش جلسه ی حدیث کسا خونه ی خاله زهره اینا بود.😊 قرار گذاشتیم که هر خانواده شام خودش (استامبولی) رو آماده کنه و بعد خونه ی خاله بعد از حدیث کسا، همه با هم شام بخوریم.😋 بابایی زنگ زد و گفت که دیر میاد و ما به ناچار خودمون بدون بابایی رفتیم.😐 حدود ساعت ۱۱ شب بود که تازه حدیث کسا تموم شد و ما مهیای سفره انداختن و شام خوردن شدیم.😄 خاله زهره اینا که میزبان بودند یه مقدار دوغ خریده بودند که نوشیدنی مون هم جور باشه.☺ سر سفره نشستیم و دوغ ها هم مهیا😉 کم کم بین بچه ها زمزمه شد که اینا شیره نه دوغ🙄ما هم گفتیم بچه اند یه چیزی می گن🤔 اما حاج آقا رسول که امتحان کرد فهمیدیم که بله همون شیره نه دوغ😁 پار...
28 تير 1399

یه دورهمی دوستانه ی کوچولو😊

عزیزکم سلام چهارشنبه (۱۱ تیرماه) بعدازظهر به پیشنهاد مامان یکی از دوستان کلاس اولت یه کم رفتیم پارک تا هم شما بچه ها همدیگه رو ببینید و هم یه کم از خونه بیاین بیرون و حوصله تون بیاد سر جاش😉 ساعت ۷ ربع کم رفتیم و ۸ و ربع اومدیم خونه. خیلی به شما خوش گذشت و حسابی با دوستات بازی کردی😘 انشاالله که همیشه خوش باشید و به گردش و تفریح گلم😘😊😍 به ترتیب از راست به چپ: فاطمه سادات، ساره، ستایش و نیایش😍   ...
14 تير 1399

دخترکم روزت مبارک 😊

عزیز دلم سلام دخترکم روزت مبارک البته با چند روز تاخیر.😙 البته تاخیر فقط در گذاشتن پست توی وبلاگ هست وگرنه جشن و تبریک و هدیه به موقع خودش انجام شد.😉 عزیز دلم سه شنبه ی هفته ی پیش یعنی سوم تیرماه روز ولادت حضرت معصومه(س) و روز دختر بود.😘 به همین مناسبت با خاله مریم و خاله راضی و عمه زهرا براتن جشن گرفتیم (البته دو تا جشن در یک روز) البته جشن که نه، بیشتر میشه گفت دور همی و تبریک. دو تا کیک پختیم یکی برای شما دخترها (ساره و نجمه سادات و حسنا) و یکی برای تولد بچه ها (امیرعباس و حسنا)🎂 و برای شام هم پیتزا درست کردیم و خوردیم.🍕 خیلی خوش گذشت البته بماند که پخت کیک و پیتزا و تزئینات با اعمال شافه انجام شد 😁 آخه هر کدوممون یه بچه کوچیک داشتیم که ...
8 تير 1399

جمعه 9 خردادماه مزرعه ی پدری

روز جمعه بلاخره رفتیم مزرعه ی پدری که بابا و عموها دوباره در حال اباد کردن اون هستند و توش ذرت کاشتند. ما هم با عمه زهرا و زنعموها (جواد و محمود) رفتیم تا هم انها تنها نباشند و هم ما تفریحی کرده باشیم. روز خوبی بود. شما هم حسابی با عرفان بازی کردی و خوش گذراندی. انشاالله که همیشه شاد باشی.   ...
14 خرداد 1399