ساره به روایت تصویر!
رفته بودیم توتستان و شما کلی ذوق کرده بودی و توت میخوردی
امیرمهدی توت دوست نداشت و همینطور به شما نگاه میکرد که توت میخوری
عوضش محمدجواد عاشق توت بود و تا یه توت پیدا میکردین میدویدین بردارین
ساره، نجمه سادات و ریحانه سادات، البته امیرمهدی هم بود اما نایستاد که ازش عکس بگیرم!
ساره و عرفان در حال بازی با لوگوهای ساره
بدون شرح!
اگه دوست داشتین بقیه ی عکسها رو هم ببینین بفرمایید ادامه ی مطلب
ساره روی مبل مادرینا که همینطور نشسته بود روش تا از توی اتاق آوردن توی سالن و کلی کیف کرده بود
ساره توی پارک سوار بر اسکوتر فاطمه (البته چون نور پارک خوب نبود عکس خوبی نشد!)
ساره وقتایی که میخواد یه شیطنتی بکنه و اینطوری نگاه میکنه
عاشق هندونه ای و تا هندونه میبینی میخوای بلند کنی بیاری برات باز کنم و همینطور میگی هندی
همینطور توی راه پله ها هستی میری پایین میای بالا
در حال بازی با جام نقره ی مامانی که روی اُپِن آشپزخونه هست و اینقدر هم کیف میکنی از این کار که نگو
در حال شماره گرفتن با تلفن و همینطور میگی بابا بابا
الهی من فدای این نگاهات بشم عزیزم
چند روز پیش که من داشتم نماز میخوندم و تو داشتی با گوشی بازی میکردی از بس خسته بودی گوشی رو کنارت گذاشتی و خوابیدی روی موکت
خیلی دوستت دارم عزیزممممممممممممم