پانزدهمین مروارید سپیدت+ کارهای جدیدت
سلام عزیز دلم
بهت تبریک میگم یه هفته ای میشه دندون پانزدهمت هم رخ نشون داده
انشاءالله همشون سالم باشن
و اما کارهای جدیدت:
صدای زنبور رو یاد گرفتی ویز
صدای الاغ رو میگی عَ عَ
عکس الاغ و موش و ببعی و خرس و پروانه رو میشناسی و وقتی ازت میپرسم بهم نشون میدی
هندونه، انار و انگور و سیب رو هم همینطور
به انار میگی اَنا به انگور، اَنور به سیب میگی ایب
عاشق اینی که با بادکنک بازی کنی
بادکنکت خونه ی آقاجونینا پکید گفتی پُکی
از یه چیزی که میترسی میگی تَسید
وقتی یه جاییت زخم میشه میگی دَد وقتی پای مامانی زخم شده بود نشستی و به انگشت من اشاره میکردی و میگفتی دَد؟ میگفتم بله پاتو نشون میدادی و جاییش که زخم بود رو نشون میدادی و میگفتی دَد!!
16خرداد یعنی سه شنبه رفته بودم کلاس وقتی برگشتم دیدم بابایی برای اولین بار شما رو برده و پاتو شسته و مای بیبی تو عوض کرده اصلا فکرشم نمیکردم بلد باشه اما بلد بوده!!!!
چند شب پیش بالش و تشکتو آوردی و پهن کردی و بعدشم بالش منو گذاشتی کنارش و اومدی دست منو گرفتی و بردیم و اشاره کردی که بخوابم روی زمین کنارت و شیرت بدم الهی قربونت برم عزیزم
دیروز داشتم فرشها رو جارو میکردم میدویدی و فرشها رو بلند میکردی تا روی موکت ها رو هم جارو کنم وقتی جارو میکردم فرش رو مینداختی و میرفتی سراغ یه طرف دیگه ی فرش الهی فدای دختر کدبانوم بشم
چند شب پیش خونه ی آقاجونینا داشتیم ریحان پاک میکردیم تو هم اومدی نشستی و اینقدر قشنگ یکی یکی پاک میکردی تمیز و مرتب که اصلا باورمون نمیشد!
خیلی دوستت دارم عزیزممممممممممممممممممممم