سارهساره، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره
زندگی عاشقانه ی مازندگی عاشقانه ی ما، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

برای ساره ی گلم

روز دختر و دهه ی کرامت مبارک عزیزم

سلام عزیزمممممممممممممممممممممممممممممم روزت مبارک پنجشنبه ی گذشته تولد حضرت معصومه(ع) و روز دختر بود و ما همچنان در دهه ی کرامت هستیم. یکشنبه ی آینده هم روز تولد امام رضا(ع) هست و به قمری سالگرد تولد شما خیلی دوستت دارم عزیز دلمممممممممممممممممممممممممممممممممم   اینم عکسای شما در روز دختر لباسی که پوشیدی هدیه ی مامانی هست به شما (کادوی روز دخترت) اینم عکس شما در حال بازی با بازی ماهیگیری که بابا برات خریده برای روز دختر   ...
19 مرداد 1395

تقدیم به همه ی دختران

فلانی پسر زاست..... اولین فرزندش پسر است پسر پسرقند عسل فلانی زایمان کرد....شکم اولش است؟....دختر؟....وای دختر؟‌ وهیچ کس ندانست دختری که دیگران برای ورودش به این دنیا از واژه ی(وای)استفاده کردند یار و یاور مادر است,اولین خمیدگی کمر پدر به چشم دختر می آید,دختر غم خوار برادر است,دختر چین و چروک های اطراف چشم مادر را از بر کرده مادر امروز یک چین,بر گوشه ی چشمان معصومت اضافه شده است ترس از جدایی از پدر,دوری از مادر,غم برادر وجود یک دختر را هزاران بار میلرزاند دختر بودن کار دشواریست ,اینک درک میکنی چرا برای اولین بار برای وجود پر مهرت(وای)گفتند چون همه می دانند که ای(وای)تحمل این همه غصه برای تو کمی بزر...
19 مرداد 1395

34 ماه و نه روزگیت مبارک

سلام عزیز دلم چند روزی هست که میخواستم بیام و سی و چهار ماهگیت رو تبریک بگم اما دکمه ی پاور مانیتورم خراب شده و همینطور روشن و خاموش میشه و نتونستم بیام و برات بنویسم.   عزیزکم: روزها از پی هم میگذرند و تو روز بهروز بزرگتر و شیرین تر از قبل میشوی و البته باهوشتر و پرتحرک تر. این دو سال و 10 ماه چقدر زود گذشت با همه ی خوشی ها و ناخوشی هایش با لبخندها و اشک هایی که پابه پای تو و در کنار تو و برای تو گذشت و خداراشکر که به خوبی گذشت. از خدا می خواهم نعمت سلامتی را هیچوقت از تو نگیرد و همیشه و در همه ی لحظات زندگیت در کنارت و پشتیبانت باشد.   خوب حالا بریم سراغ این یک ماهی که گذ...
3 مرداد 1395

33 ماهگیت مبارک عزیزم

سلام عزیز دلم 33 ماهگیت با 4 روز تأخیر مبارک باشه انشاءالله 3 ماه دیگه مونده تا به 3 سالگیت برسی و من امسال برنامه ی ویژه ای برای تولدت دارم البته انشاءالله که مشکلی پیش نیاد و همه چیز به خوبی و خوشی بگذره.   عزیزم: این روزها هر روز بیشتر از قبل به شیرین زبونیهات اضافه میشه اگه میبینی خیلی برات نمی نویسم به خاطر اینه که از بس شیرین زبونیها و کارات زیاده خیلی هاش رو وقتی میخوام ثبت کنم یادم نیست.   اینا نمونه ای از اونهاست: یه روز با بابا نشسته بودی تلویزیون می دیدی بابا گفت ساره امام رضا رو، تو هم گفتی ما هم انشاءالله دوباره میریم امام رضا اینقدر ...
29 خرداد 1395

عروسی خاله راضی

سلام عزیز دلم امروز 28 خردادماهه و بیشتر از دو هفته هست که عروسی خاله راضی شده سه شنبه 11 خردادماه عروسی خاله راضی بود و خداروشکر به خوبی و خوشی گذشت. چند روزه که میخواستم بیام و این پست رو بگذارم اما انگار توی این ماه مبارک رمضان حال هیچ کاری رو ندارم   شما که از چند روز قبل از عروسی تا بعد از عروسی کلی خوشحال بودی و همش میگفنی عروسی داریم هولولو و دست میزدی و میخندیدی. شب عروسی هم لباس عروس قشنگت رو که برات خریده بودم پوشیدی (لباسی که هر روز میرفتی سر کمدت و میگفتی لباس عروسیمو بپوشم بماند که هنوز هم این کار رو میکنی و خیلی وقتا لباست رو میپوشی و کلی میچرخی و میگی لباس عروسیمو پوشیدم ) ...
28 خرداد 1395

عکسهای جشن مامانینا

ساره و بچه های همکلاسیهای مامانی اینم کیک جشن ما بچه ها دور میز پذیرایی منتظر برای خوردن ژله ها (ژله، شربت و کیک بود پذیرایی مختصر ما) روز جشن ما تا تونستید شما یچه ها حسابی شیطنت کردین ...
27 خرداد 1395

عکسهای مشهد ساره جون

ساره در فرودگاه منتظر اعلام پرواز میخواستم ازت عکس بگیرم در چشمات رو میگرفتی و میخندیدی و میگفتی عکس نگیر ساره و بابایی در رواق دارالحجه ساره و بابایی در صحن انقلاب بعد از برگشتن از مشهد رفتیم حمام و بعدش شما رفتی کنار گل ایستادی و گفتی مامانی ازم عکس بگیر (تازگیها خیلی عکس گرفتن رو دوست داری) اینم عکس آتلیه ای شما که دو ساعت مونده به پروازمون رفتیم ازت گرفتیم. ...
27 خرداد 1395

کلاس حفظ مامانی تموم شد!

عزیز دلم امروز کلاس حفظ قرآن مامانی تموم شد.   بلاخره بعد از 4 سال تلاش امروز حافظ قرآن شدم البته انشاالله که بشه بهم گفت حافظ از قبل از بارداریم این کلاس رو شروع کردم و تا پایان بارداری 8 جزء رو حفظ کردم و بعد از زایمان هم شما 24روزت بود که گذاشتمت و رفتم کلاس   خیلی ها  تو این راه به من کمک کردند مخصوصا مادر و عمه که بیشتر وقتها زجمت نگهداری از شما وقت کلاس من به عهده ی اونا بود که واقعا ممنونشونم. خداروشکر که بلاخره این توفیق نصیبم شد و نیمه راه این کار رو رها نکردم که واقعا توفیق خدا بود وگرنه هنوز هم باورم نمیشه که تونستم تا آخر قرآن پیش برم. خدارو صد هزار مرتبه شکر. &nb...
9 خرداد 1395

رفتیم زیارت امام رضا(ع)

سلام عزیز دلم بلاخره قسمتمون شد بعد از دو سال جمعه هفته گذشته رفتیم زیارت آقا امام رضا(ع) و سه شنبه هم برگشنیم.   خیلی سفر خوبی بود هرچند که نشد مثل قبل خیلی زیارت بریم یا همه ی نمازها رو توی حرم با جماعت بخونیم به خاطر شما، اما شکر خدا خوب بود. واقعا من که به این سفر خیلی نیاز داشتم شما هم که از وقتی مادرینا از مشهد برگشته بودند همش راه میرفتی و میگفتی میخوایم بریم با هواپیما امام رضا   هواپیما رو هم خیلی دوست داشتی و همش دلت میخواست بیرون رو ببینی و ذوق میکردی موقع اوج و فرود هواپیما دست من و بابا رو محکم میگرفتی و میخندیدی.   مشهد هوا خیلی خوب بود و خداروشکر این چند ...
9 خرداد 1395

نوروز95

سلام عزیز دلم به همین زودی داره یک ماه از سال 1395 هم میگذره و انگار ثانیه ها برای سبقت گرفتن از هم عجله دارند!   خیلی دوست دارم زود به زود بیام و وبلاگت رو به روز کنم اما انگار مشغله های روزانه تمامی نداره و بهم این اجازه رو نمیده علاوه بر اینکه شما هم اجازه ی این کار رو بهم نمیدی و هر موقع من بیام پای سیستم شما هم سریع میدوی و میای کنار من و مهندسی میکنی الان هم که اومدم شما خوابی و من تا ساعتی دیگه میخوام بیدارت کنم و با هم بریم خونه ی فاطمه دوست مامانی.   به هر حال عید امسال هم گذشت با تمام خاطراتش با سال تحویلی که ما توی راه خونه ی آقاجونینا بودیم و وقتی رسیدیم اونجا سال تحویل شده ب...
24 فروردين 1395