باغ غدیر
سلام عزیز دلم پنجشنبه ی هفته ی گذشته یعنی 7 خرداد مادر و عمه فاطمه اینا رفته بودن جمکران و ما هم حوصله مون سر رفته بود مخصوصاً شما و همینطور بهانه میگرفتی که از خونه بریم بیرون، واسه همین با عمه زهرا رفتیم باغ غدیر.. رفتیم توی پارک اسباب بازیهاش و شما کلی بازی کردی: تاب بازی، سرسره بازی، الاکلنگ خیلی دوست داشتی و هر چی میگفتیم بریم میگفتی نه! بعدشم یه کم توی باغ گشتیم و میخواستیم بریم خونه که تبلیغ جشنی که همون شب توی باغ غدیر برگزار میشد رو دیدیم نمازمون رو همونجا خوندیم و رفتیم به جشن جشن خیلی خوبی بود اما ما نشد که خیلی بشینیم آخه دیگه خسته شده بودی و گرسن...